فرصتی و فراغتی فراهم شده تا به نکتهای بپردازم که ریشه در تاریخ و فرهنگ تشکیلات اداری و سازمانی دارد. مثلی است معروف که میگوید «طرف، "هِر" را از "بِر" تشخیص نمیدهد». بسیاری اوقات مثلی را که شنیدهایم، در جای خود و درست بهکار میبریم اما بهراستی نمیدانیم از کجا آمده است. این مثل از مهمترین مثلهاییست که کاربردش در اطرافمان - چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی - خیلی کاربرد دارد و همه روزه برایمان عینیت مییابد!
صدای «هِر» برای طلبیدن و خواندن گوسفندان است و صدای «بِر» با لهجه و آهنگ مخصوصی که فقط یک شبان از آن آگاه است، و برای دور کردن و بهجلو راندن گوسفندان به کار میبرد.
این مثل به کسی اتلاق میشود که بر مسندی تکیه زده که صلاحیتِ نشستن بر آن صندلی را ندارد و تصمیماتی اتخاذ میکند که جهل و نادانی و نگرش ضعیف او را نشان میدهد. به یقین در یک نظام شایستهسالار، تصمیمات از سرِ جهل و بی بصیرتی اتخاذ نمیشود. گاهی نیز تصمیمگیرنده، ممکنست بصیرتِ لازم را داشته باشد اما از سر خودشیرینی و پاچهخواری بهجای کلاه، سر میآورد، اما نتیجه یکسان است، چرا که خود را در معرضِ عموم، جاهل مینمایاند بطوریکه شهرت مییابد که وی حتی دو کلمه ساده « هِر» و « بِر» را که شبان آنها را میشناسد، از هم تمیز نمیدهد: امروزه بیش از هر زماندیگر در اطراف خود مسولان و تصمیمگیرانی را میبینیم که به واقع "هِر" را از "بِر" تشخیص نمیدهند!