گمان این بود که با برکناری مشایی و بقایی، قصد اینست که احمدینژاد را از مهلکهای که پیش آمده، در بدهند، اما در حال حاضر بهنظر میرسد که عدهای نیز تلاشهایشان را بر این محور استوار کردهاند که با برکناری احمدینژاد، خامنهای را تبرئه و خلاص کنند از چاهی که خود کنده و در حال سقوط در آن است. بارها گفتید و نوشتیم که دست رهبر به خون آلوده است و تحت هیچ شرایطی بلوایی که از سوی او براه افتاد در وادی و عرصه بخشش و عفو نمیگنجد حتا آنجا که لازم بود بهرغم میل باطنی، به سید محمد خاتمی نیز انتقادها و ایراداتی گرفته شد، هنگامی که وی از عفو طرفین دعوا گفتگویی به میان آورد و در همین راستا دوستان و یاران، حرفهای او را بر نتافتند و در پارهای موارد نیز ترشرویی کردند، اگرچه مشخص بود او نیت خیر دارد برای بسامان رساندن وضعیت آنانکه در حبس هستند و خانوادههاشان که در مضیقه. اما چند سوال مطرح است که بهتر است علی خامنهای خود پاسخ آنان را به عرض ملت رساند، شاید در چگونگی برکناریاش از منبر قدرت تسهیلاتی بوجود آید
یکم - چرا قبل از روشن شدن نتیجه آرای انتخابات دهم و اعلام آن از سوی شورای نگهبان که رویه قانونی بود، شما با دستپاچگی و خارج از رویه پیروزی احمدینژاد را اعلام کردید؟
دوم - چرا به جای یافتن راه حلی مسالمتآمیز برای مشکل پدیدار شده، آمدی و در نماز جمعه معروف، تهدید به کشتن و زبان بریدن کردی؟
سوم - تو که راه براه بلد هستی حکم حکومتی صادر کنی، چرا پس از آگاهی از شکنجه، تجاوز و قتل در بازداشتگاهها و زندانها، قاطعانه دستور محاکمه آمران وعاملان را صادر نکردی و از کنار این مهم باری بهر جهت گذر نمودی؟
چهارم - چرا بجای جلوگیری از توهینهای رییس جمهور متقلب، به ملت، حرکت مردم و مطالبات ملت را کاریکاتور انقلاب سال ۵۷ قلمداد کردی؟
پنجم - چرا از برگزاری دادگاههای فلهای معروف به دادگاههای استالینی، جلو نگرفتی، و به دستگیر شدگان لقب فتنهگر دادی؟
ششم - چرا روز بروز دایره فشارها را بر میرحسین موسوی و مهدی کروبی تنگتر کردی و اجازه دادی تا اوباشانات، آنچه که لایق خودت بود را بگونهای توهینآمیز بر این عزیزان روا دارند؟
هفتم - در پس ذهنت چه میگذست آنجا که ازچگونگی اداره کشور توسط عدهای رمال و کفبین خبر داشتی، تجاهل کردی و افشاگری رقبای انتخاباتی را دروغ دانستی، و نیز با «بیبصیرت» خواندن آنها، به آنها توهین کردی؟
هشتم - شما طی ۲۰ سال خلافت، در بسیاری موارد به دانشجویان ظلم و ستم غریبی را روا داشتی، اما در دو مقطع یکی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و دیگری۲۵ خرداد ۱۳۸۸ چنان بلایی بر سر آنان آوردی که تاریخ این دو لکه ننگ را هرگز نانوشته نخواهد گذاشت. در هر دو مورد از قضا میزان محکومیت ستمدیدگان از مقدار محکومیت ستمکردگان، به مراتب بیشتر و شدیدتر تعیین گردید و در این پیوند شگفتآور آنکه چگونه لب فرو بستی و گوشهایت تظلم خواهی آنها را نشنید؟
نهم - سوال اساسی این است که آقای خامنهای! یکبار هم که شده در لباس یک رهبر نه یک ترسو ظاهر شده و پاسخ دهید که میرحسین موسوی و مهدی کروبی به چه اتهامی و در کدام دادگاه و طی چه حکمی مجرم شناخته شدند و چگونه شد که به حبس افتادند؟
دهم - آقای سید علی خامنهای! آیا پس از این مدت هنوز صدای اعتراض و «نه» ملت را نشنیدهاید؟ اگر چنین است، لازم است که آن تن علیل و آن مغز معیوب را هر چه زودتر به حکیمباشی بیت نشان دهید، شاید نسخهای داد، تا به خود آیید
***