چندی است که در این گمان - یا بهتر است بگویم حسرت - بسر میبرم که انتهای مذاکرات هستهای شاید، به رفتن خامنهای از مسند قدرت منجر شود، اما امروز که آخرین نامه محمد نوریزاد را خواندم، بر این عقیده استوارتر شدم که رویا یا تخیل من با کمی دستکاری میتواند به واقعیت تبدیل شود: آیا یکی از شروط غرب طی مذاکرات پنهانی یکسال گذشته با مقامات جمهوری اسلامی برای مذاکره هستهای و غیرهستهای با جمهوری اسلامی و برداشتن تحریمها، چانهزنی و گرفتن تضمین مبنی بر ترک داوطلبانهی خامنهای از قدرت نبوده است، اما به بهای ماندگاری رژیم جمهوری اسلامی بدون خامنهای!؟ کاری که دارد به شکل دیگر در اوکراین بوقوع میپیوندد
هیچ استدلال محکمی برای این رویاپردازی یا نظریهگونه ام ندارم و به همین خاطر آنرا یک سرگرمی فکری میپندارم که میشود بسط و توسعهاش داد و این اسب خیال را به هرسویی کشاندش: خامنهای بای بای