Saturday, May 21, 2011

ناصر حجازی اسطوره‌ای که در میان ماست: بیاییم پیام او را سرلوحه قرار دهیم

من آدم اهل ورزش و پیگیری خبرهای ورزشی نیستم، مگر آنجا که بحث‌های تیم ملی در همه رشته‌ها و رویدادهایی مثل المپیک و بازی‌های فوتبال مهم از جمله از نوع جام جهانی و جام اروپا و ... آن مطرح باشد. اما اسطوره‌های ورزش کشور را خوب می‌شناسم بویژه آنجا که حق‌طلبی و آزادی‌خواهی نیز چاشنی شود

به باور من حجازی را می‌توان در کنار تختی در یک گروه قرار داد. هردو صرفنظر از عملکرد ورزشی‌شان - که می‌توان بسیار در موردش نوشت - از جنس دیگری هستند. هردو صدای مردمشان شدند. هردو با خفقان کنار نیامدند. هردو مورد احترام دوست و دشمن بودند و هردو عاشق مردم و عاشق وطن‌شان

اما ویژگی بارز ناصرخان ما از این منظر می‌تواند اهمیت داشته باشد که او متعلق به هیچ دسته سیاسی نبوده و نیست و  و متعلق به همه است. اگر صدایی بلند ‌کرده نه برای خود و در جهت حفظ منافع گروه خاصی، که برای زجری و مصیبتی است که می‌بیند مردمش و جامعه‌اش دست‌ بگریبان آن هستند

او ایستاده است و درس ایستادگی را به رغم دست‌بگریبانی‌اش با بیماری سختش به ما یاد‌آوری کرده و می‌کند. دیدیم و شنیدیم که در هیچ دوره‌ای از زندگی، سرخم نکرد و شرافتمندانه زیست و همین پیامی است از او که باید با گوش جان، شنوای آن باشیم و سرلوحه قرار دهیم: ایستادگی و مقاومت. بی‌شمار به عیادتش میرویم، حتا اگر شرایط پذیرا شدنمان را نداشته باشد. حضور ما حتا دورادور در کنارش دلگرمی‌ای است برای خودش و خانواده‌اش. آرزوی سلامتی و قدرت برخاستن از بستر بیماری را برایش داریم