جمهوری اسلامی طی یکماه گذشته در چندین نوبت اعلام آمادگی کرده است که در زمینه هستهای آمادگی انعطاف دارد. بار نخست سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی، بار دوم علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در سازمان بینالمللی انرژی هستهای، بار سوم محمود احمدینژاد رییس جمهور، و بار آخر نیز رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه به صراحت مقرون به صرفه نبودن اقتصادی عملیات غنیسازی ۲۰ درصدی (اعترافی دیرهنگام) را اعلام کردهاند و به نظر میرسد غرب منتظر است تا علی خامنهای ولی فقیه مسلمین جهان و رهبر جمهوری اسلامی، به این بهصرفه نبودن پروژه هستهای اعتراف کند! اما در این رهگذر سوالی مطرح است: آیا بالاترین مقام جمهوری اسلامی - که ادعاهای خود و اطرافیاناش گوش فلک را کر کرده است - نمیدانسته که راه اندازی این همه سایت برای غنیسازی اورانیوم و سایر امور هستهای با هزینههای میلیارد دلاری، مقرون به صرفه نیست!؟
در پیوند با اینکه پروژههای هستهای مقرون به صرفه نیست چند احتمال وجود دارد
یک: به هیچ کارِ کارشناسانهای در کشورمان اعتقادی وجود ندارد و کارها دِیمی و با مدیریت هیاتی انجام میشود. به عبارت روشنتر امور، باری به هر جهت اداره میشود و از تحلیل دورنما و چشمانداز ناشی از تصمیمات خبری نیست
دو: کار کارشناسی انجام میشود و طی آن تمامی امکانات، محدودیتها، فرصتها و تهدیدها در نظر گرفته شده و نتیجه نیز، آن است که پروژه اجرا نشود، اما از سر خودخواهی و حفظ قدرت، کار معکوس را برمیگزینیم که در این صورت میتوان نتیجه گرفت، منافع ملی و حقوق ملت از اهمیت بسزایی برخوردار نیست
سه: آنقدر بریز و بپاش و دزدی و بخور بخور در راهاندازی پروژههای هنگفت از این دست وجود دارد، که همه به فکر جیب خود هستند و با تدارک و تامین لوازم بنجل و از رده خارج شده، با قیمت های چند برابر، اینکه کمیسیون و حق دلالیای نصیب دست اندرکاران و رانتخواران گردد، کفایت می کند
چهار: همیشه باید زور بالای سرمان باشد، تا کاری را که نتیجهاش رویارویی با جامعه بینالمللیست ملتمسانه به کناری نهیم و اعلام کنیم انجام آن به صرفه نیست! بیشتر تصمیمات حاکمان رژیم طی ۳۳ برقراری حاکمیت جمهوری اسلامی به ویژه ۷ سال اخیرهیجانی و از سر تعصب بوده است که آخرین آن یعنی همین تصمیم هستهای در اثر فشار، دارد متوقف میشود
***
آنچه که مهم است اینست که در مخرج مشترک تمامی حالتهای اشاره شده، بیسوادی، بیسیاستی، نابخردی و سومدیریتِ حاکمان رژیم جمهوری اسلامی کاملا مشهود است و نتیجه آنست که این ثروت عظیم - متعلق به ملت ایران - چنین بیهوده از بین رفته است و می رود! مجموعهی این زیانها شامل هزینههای راهاندازی پروژههای ریز و درشت و ساخت سایتهای زیرزمینی، هزینههای ناشی از تاثیرات تحریمها بر کشور و ملت، هزینههای مربوط به عدمالنفع اجرا نشدن پروژههای نیمهکاره گازی و نفتی و سرانجام هزینههایی که در اثر تقدیم امتیازات بیحد و حصری خواهد بود که باید بابت چنین عقبنشینیای به غربیها اعطا شود، میباشد! تازه این گوشهای از گندکاری آقایان است، اما این باور وجود دارد که روزی پیش خواهد آمد که صدها برابر این زیان در رابطه با سایر پروژههای نظامی، نفتی و صنعتی برملا خواهد شد