Friday, June 1, 2012

جمهوری یا مشروطه پارلمانی، مقصرِ خودکامگی ما ملت هستیم

طرحی از طراح مشهور هلندی موریس اشر


آنچه اکثریت مردم به آن رای دهند، باید سر تعظیم در برابرش فرود آورد و به آن گردن نهاد. اما واقعیت اینست که در جوامعی که مردمان‌شان به بلوغ سیاسی دست یافته و سطح سواد و شعور اجتماعی‌شان به حدی رسیده که، قانون را رعایت می‌کنند و حق خود در جایی که لازم باشد می‌ستانند و در روند سرنوشت خود و کشور، منافع ملی را فدای منافع گروهی و منافع فردی نمی‌کنند، و نهایتن به نقش خود در شکل‌گیری حکومت و نظارت برآن باور دارند، در این‌صورت به لحاظ اینکه محتوا و ماهیت اهمیت ویژه‌ای می‌یابد، چندان توفیری نمی‌کند که حکومت چه شکلی داشته باشد

خالی از فایده نیست که موضوع کهنه و زبانزد پیرامون مثال‌هایی که از نظام‌های موجود در دنیا وجود دارد دوباره یادآوری شود

 جمهوری خودکامه و ستمگر
پادشاهی دیکتاتور و خون‌ریز
جمهوری پاسخگو
 پادشاهی دلسوز

بنابراین باید از منظر آسیب شناسی تحقیق کرد و دریافت که اشکال کار در کجاست که در گوشه ای از دنیا نظام جمهوری به خوشبختی و آسایش ملت نمی‌انجامد و در گوشه‌ای دیگر نظام پارلمانی مشروطه تصویری مخوف از خود به جا می‌گذارد و برعکسِ آن، تجربه‌های فراوانی وجود دارد که می‌تواند در هردو شکل، سعادتمندی یک ملت را نتیجه دهد

سوال اساسی اما به‌راستی اینست که آیا شکل می‌تواند بازگوکننده محتوا باشد؟ ما از معدود ملل معاصر هستیم که هردو شکل را تجربه کرده‌ایم و با توجه به همین پیشینه آیا با خود اندیشیده‌ایم که چرا به آنچه در جوامع توسعه یافته، مردم به آن دست یازیده‌اند، بدست نیاورده‌ایم؟  این ماایم که نوع حکومت را انتخاب می‌کنیم، آنرا شکل می دهیم و می‌سازیم و باید اصل مراقبت و نگهداری را در موردش مدنظر قرار دهیم و خلاصه مسبب اصلی نیک و بد آن - صرفنظر از دلایل‌اش که شاید ریشه در تاریخ یا فرهنگ ما دارد - خود ما هستیم. حکومت‌مان را به امان خدا رها کرده‌ایم، آنجا که باید می‌بودیم، حضور نداشتیم و آنچه که نباید می‌کردیم، کردیم و آنقدر وادادیم تا سرانجام سوارمان شدند: ملتی دموکرات پرور یا دیکتاتور پرست؟