اینروزها خبرهایی میرسد که فلان شخص که مورد اعتماد عدهایست و در بازداشت بوده است و از جنبش سبز طرفداری کرده است و هزار و یک دلیل که چهره اش را موجه جلوه میدهد برای پیشنهاد دادن، توصیه کرده است که برای مبارزه با رژیم، در انتخابات شرکت کنیم و به یک کاندیدا مثلا رای دهیم
روشن نیست چرا دردسرها و گرفتاریها را زود فراموش میکنیم؟ آیا به راستی حافظه تاریخی خود را از دست دادهایم؟ شرکت در هر انتخاباتی که ناظران و مجریان و اعلامکنندگان نتایج آن همان کسانی باشند که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در مصدر کار بودند، به هر دلیل و با استناد به هر باوری، قباحت دارد
هنوز نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری در حصر و زندان بسر میبرند
هنوز رژیم در پی آن است که معترضان به نتیجه انتخابات را با ساختن فیلمهای کثیفی همچون "قلاده طلا" به خارجی وابسته نشان دهد
هنوز زیدآبادیها و ستودهها در زندان هستند
هنوز پدران و مادران داغدار شهدای حوادث پس از انتخابات در معرض اذیت و آزار رژیمیان قرار دارند
هنوز رژیم با نصب مرتضوی - که به یقین دستانش به خون پاک جوانان وطن آغشته است - در پست های کلیدی، به ملت دهنکجی میکند
هنوز به نماینده حقوق بشر سازمان ملل اجازه رودر رویی با قربانیان تجاوز و شکنجه را ندادهاند
هنوز عملهی ظلم و حرامیان متجاوز به مردم در دستدرازی به ثروت ملت جولان میدهند
هنوز عملهی ظلم و حرامیان متجاوز به مردم در دستدرازی به ثروت ملت جولان میدهند
و هنوز و هنوز و هنوز، همه ما میدانیم که اگر رژیم دستش رسد، آزادیخواهان را به خاک و خون میکشد
چطور به خود اجازه میدهیم مردم را ترغیب و تشویق و تهییج کنیم تا با شرکت خود در انتخابات، نمایش مضحک و سیرک انتخاباتی رژیم را پررنگ و جلا کنند؟ باید از روی تمامی کسانیکه به هر نحو از اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ آسیب دیدهاند شرم کنیم و خجالت کشیم. شرکت در دور دوم انتخابات یعنی، پنبه کردن آنچه در دور اول انتخابات رشتهایم! در انتخابات دور دوم مجلس نباید شرکت کرد، حتا با توصیهی دوستانی که صداقت دارند! شرم بر من باد، اگر در انتخابات شرکت کنم