به باور من خامنهای، بیش از سایرین موافق رابطه با آمریکاست، و دوست دارد که برقراری این ارتباط به نام خودش ثبت شود. و باز به باور من خامنهای از جمله کسانیست که نبود رابطه با آمریکا را مسبب همهی بدبختیهای کشور و ملت میداند و شاهد این مدعا از روزی است که وقتی دست نشاندهی خود را به سمت ریاست جمهوری منصوب کرد، تمامی آن سیاستهایی که تا قبل از آمدن احمدینژاد تابو شناخته میشد، و هیچ دولتمردی اجازه گفتگو پیرامون آنرا نداشت، همه به فراموشی سپرده شد، چراکه تنها سکاندار برقراری ارتباط، خود او - خامنهای - شده بود. نامههای پیدرپی به روسای جمهور آمریکا با بهانههای مختلف و زمینهچینی برای همآغوشی با مقامات بلند پایه آمریکایی در سفرهای نیویورک، توسط احمدینژاد و نیز آخرین سیگنال در پیامهای نوروزی ۱۳۹۱ از سوی رهبر، همه نشان از آرزوی خامنهای دارد در ایجاد چنین رابطهای. واشنگتنیها - مقامات آمریکایی - این نیز به خوبی میدانند، اما حاضر نیستند برآورده شدن چنین آرزویی را به بهای ناچیزی بفروشند، و یا به نظر می رسد تمایلی ندارند، آنرا به گونهای ترتیب دهند تا آبروی رهبران جمهوری اسلامی که سالهاست برای مصرف داخلی شعار "مرگ بر آمریکا" سر میدهند، و همواره رابطه با آمریکا را به رابطه "بره با گرگ" تشبیه میکنند حفظ شود! سوال اساسی اما اینست که چه ویژگی برجستهای در پشت این ارتباط، نهفته است، که همه جناحها علاقه دارند، کردیت یا اعتبار برقراری این ارتباط را برای خود محفوظ بدارند؟