Sunday, April 8, 2012

این‌روزها، همه‌ی توپ‌ها، در زمین خامنه‌ای


 هر تصمیم دو نتیجه دارد: می تواند زیان آور باشد و یا سودمند. اما اینکه همه‌ی تصمیمات مهم به عهده یک نفر واگذار شود، ضمن اینکه گویای وجود فضای خودکامگی‌ست، این خطر را نیز دارد که دود نتیجه‌ی حاصله - اگر زیان‌آور باشد -  اول از همه، به چشم تصمیم گیرنده برود! به ویژه آنجا که شخص تصمیم‌گیرنده مشروعیت داخلی و بین‌المللی‌اش نخ نما شده باشد
 
گاهی مطرح کنندگان خامنه‌ای برای هر تصمیمی، با این تصور که دارد به او خدمتی صورت می‌گیرد، و با باد کردن او می‌توانند مشروعیت از دست رفته‌ی او را به او باز گردانند، او را تبدیل به کیسه بوکس رژیم می‌نمایند و همان خطری که در بالا از آن نام برده شد برای‌ او بوجود می‌آورند! دو مورد اخیر یکی رابطه با آمریکا که احمد خاتمی و سایرین در بوق نماز جمعه دمیدند که ای خلق‌الله! تنها کسی که باید در مورد پیوند با آمریکا تصمیم بگیرد خامنه‌ای‌ست نه کس دیگر، سیگنالی بود به غربی‌ها و دومی نامه‌ی اخیر لاریجانی مجلس در رابطه با مرحله دوم یارانه‌ها و طلب امداد از خامنه‌ای برای دخالت در تنظیم و توزیع یارانه‌ها، برای گنده نمودن او در افکار عمومی داخل

به گمان من اما، سوراخی که در بدنه‌ی مشروعیت رژیم و به تبع آن شخص رهبر جمهوری اسلامی، ایجاد شده است، گنده تر از آن است که باد را در خود نگهدارد. بهر حال دو سوال اساسی مطرح است ۱ - آیا باد کردن دوباره‌ی خامنه‌ای برای ترمیم مشروعیت از دست رفته‌ی او کارساز خواهد بود؟ ۲ - آیا خامنه‌ای ظرفیت اتخاذ تمامی تصمیماتی که ممکنست بتواند او را متزلزل‌تر نماید را دارد؟ در نظام‌های خودکامه، ارکان اصلی تمایلی به دخالت در تصمیم‌گیری‌های مهم ندارند و تلاش می‌کنند، مسولیت‌های خود را به گردن بالاسری خود بیندازند و در این پیوند، ناگزیر همه تصمیمات مهم از سوی یک نفر اتخاذ می‌شود، و اوست که باید مسولیت تمامی عواقب و پیامدهای خوب و بد تصمیم خود را بپذیرد: این‌روزها همه توپ‌ها در زمین خامنه‌ای