احمدینژاد چندین بار قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را کاغذپاره نامیده است. کاغذپارههایی که همزمان با سو مدیریت و نابخردی مدیران جامعه، کار مُلک و ملت را به اینجایی رسانده که میبینیم: فقر و قحطی و بیکاری
به تازهگی حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه، ناوهای هواپیمابر آمریکایی را آهنپاره خوانده. آهنپارههایی که وجودشان باعث شده است روند صدور نفت بهصورت عادی از تنگه هرمز جریان داشته باشد و تهدیدهای نظامیان جمهوری اسلامی توخالی انگاشته شود
چه رمز و رازی نهفته است به راستی در بکاربردن پسوند "پاره" در کلمات ترکیبیای که سیاسیون و نظامیان رژیم جمهوری اسلامی در چنین شرایطی بکار میبرند. آیا میتواند عمق بیخیالی مسولان، نسبت به تحرکات سیاسی و نظامی تاثیرگذار بر سرنوشت ملت ایران را بازگو کند یا نشاندهنده خودفریبی و نیز مردم فریبیست؟
***
نشانهها اصلن خوب نیستند و تمامن، دورنمای فاجعهباری - حداقل برای کوتاه مدت - برای ملت ترسیم میکنند: واشنگتن پست صحنهی خلیج فارس را به روزهای منجر به آغاز جنگ جهانی توصیف کرده است. فشارهای اجتماعی از طریق نیروی انتظامی به مردم روزافزون شده است. درآمد کشور تقریبا به صفر رسیده است و مبادلاتی صورت نمیگیرد. تورم در تمام ابعاد زندگی مردم خود را به رخ کشیده و روز به روز کشور به پرتگاه نزدیک میشود. تیراندازی و تشنج و گرفتن زَهر چشم در خلیج فارس. زمزمهی حرفهای مفت و موهومات تحریکآمیز تازه مبنی بر ساخت زیردریایی اتمی. برملا شدن دزدیهای تازه و اختلاسهای کلان جدید. همچنان مسولان اما خود را بی خیال مینمایانند و بر طبل مقابله و مبارزه با جامعه بینالملل میکوبند، اما نکتهی بسیار بارز و مهمی را از دیده نمی توان پنهان داشت: ترس و نگرانی رژیمیان از شورش گرسنگان و انفجار اجتماعی است و چرایی سختگیریهای اخیر نیروهای نظامی و انتظامی بر مسائل اجتماعی و خصوصی مردم، شاهد این مدعاست برای پیشدستی و جلوگیری از خیزش اعتراضی و قهرآمیز ملت