عکس تزیینی
رویدادهای این چند روزه را باید زیر ذره بین گذاشت و به آنها با تامل و تعمق نگریست. به نظر میرسد که دستانی چه در داخل کشور و چه در صحنه بینالمللی دارد منطقه خاورمیانه را به سوی یک فاجعه بزرگ سوق میدهد
یکم: داستان تبلیغ بخشی از یک فیلم غیرحرفهای و پرحرف و حدیث با عنوان "معصوميت مسلمانان" در یوتیوب که توهینآمیز بهشمار آمد و از استرالیا تا اروپا - هر جا که مسلمانان زندگی میکردند - جنجال و خشونت بهبار آورد و طی آن منجر به کشته شدن چند تن از دیپلماتهای آمریکایی در لیبی شد. این حادثه باعث شد تا افکارعمومی غرب نسبت به خشونت مسلمانان حساس شود
دوم: حملات اخیر طالبان به پایگاههای ناتو در افغانستان و از بین بردن بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی - که بخش عمدهای از این تجهیزات پایگاه هوایی متعلق به ایالات متحده آمریکا بود - اوباما و سیاستهای خارجی کابینه او را در صحنه رقابتهای انتخاباتی ضعیف جلوه داد
سوم: رویداد بسته شدن شتابزده سفارتخانه ایران در کانادا و قطع روابط سیاسی با جمهوری اسلامی که همچنان دلایل آن در هالهای از ابهام پوشیده مانده است، گمانهزنیهایی را نسبت به بروز یک سلسله وقایع تازه تقویت نمود
چهارم: تبلیغات بیش از پیش حاکمان اسراییل پیرامون حمله به ایران و همدلی نامزدهای جمهوریخواهان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با آنها از یکسو و نکوهش سیاستمداران میانهروی فرانسه، آلمان و ایتالیا نسبت به آغاز جنگ از سوی اسراییل، نشان از اتخاذ تصمیمات تازه که سنگینتر شدن کفه ترازو به نفع بروز یک جنگ دارد
پنجم: اظهارات اخیر مسولان آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر وجود شواهدی بر دست داشتن ایران در طرحهای نظامی هستهای و تصویب قطعنامه جدید که میتواند تحرکات نظامی را در منطقه پر شتاب سازد
ششم: تجدید قوای نیروهای محافظه کار داخل کشور که نشانههای آنرا دراستقرار قطعی قاضی مرتضوی متهم شمارهی یک جریان کشتار کهریزک بر مسند تامین اجتماعی، آزادی غیر منتظره قاضی حیدریفر دستیار ماجراهای کهریزک، از زندان که به تازگی نیز در ملا عام دست به اسلحه برده بود، اظهارات اخیر فرمانده سپاه که برای نخستین بار علنا و بدون واهمه از هزینههای بینالمللی، به حضور نیروهای قدس در سوریه اعتراف کرد و به شکست کشانده شدن مذاکرات ۱+۵ از یکسو و ضعیف شدن روزافزون مواضع نیروهای معروف به اصلاحطلبان، که کم محلی حکومت به محمد خاتمی رییس جمهور پیشین واظهارات دیروز تابش نماینده نزدیک به اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی، (عدم وجود چراغ سبز رهبر به حضور اصلاحطلبان در انتخابات) عدم آزادی زندانیان سیاسی، ادامه حصر رهبران معترض به انتخابات ۸۸ و سانسور عکس میرحسین موسوی در کتابهای درسی را میتوان از نشانههای آن جستجو کرد
***
این رویدادها که شماری دیگر نیز از جمله مانور اخیر نظامی نیروهای غربی و هم پیمانان منطقهایشان در تنگه هرمز در این برهه از زمان را میتوان بر آنها افزود، همه و همه حکایت از وقوع یک سونامی سیاسی - نظامی تازه در صحنه بینالمللی و داخلی دارد. آیا فشارهای یکسالهی تحریمها بر علیه جمهوری اسلامی نتوانسته است کارایی لازم را داشته باشد و آیا فشارهای اقتصادی ناشی از همین تحریمها، در روند تحریک موتور جنبش ملت ایران به شکست منجر شده است که تندروها از هر سو به تکاپو افتادهاند تا به سرعت، یک راه حل نظامی را پیشه کنند؟ از سوی دیگر اما بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران بر این باور استوارند که پیامدهای آتش جنگ با ایران منحصر به این کشور باقی نخواهد ماند و میتواند به یک فاجعه انسانی در منطقه خاورمیانه منجرشود! اما دو سوال پایانی: ۱ - با رویدادهای آتی، عمر رژیم، کوتاه خواهد شد یا بلند؟ ۲ - آیا یک حرکت تازه از سوی جنبش ملت ایران همراه با صدای اعتراض از جمله پشتیبانی از کمپین "به خاطر صلح و آزادی" نمیتواند از بروز چنین جنگی جلوگیرد؟