آنچه که در مصر اتفاق افتاد (برکناری مرسی توسط ارتش) که به زعم بسیاری واقعه مسرتبخشی بود و به گمان دیگرانی، رخداد اسفانگیزی برشمرده شد، ناشی از ترجیح آقای مرسی بر تفوق منافع گروهی - مقصود منافع اخوانالمسلمین یا به عبارت فراگیرتر منافع بخشی از مسلمانان - بر منافع ملی بود، که سبب نارضایتی جماعتی شد و همین امر بهانهای داد به دست فرماندهان ارتش و کودتاگونهای شکل گرفت و نتیجهاش برکناری آقای مرسی گردید که چندی پیش با رای اکثریت به ریاست جمهوری مصر برگزیده شده بود
ما هنوز نمیدانیم که آیا این تغییر در جهت منافع ملت مصر است یا نه و شاید چندان برای خیلی از ما مهم نباشد که عاقبت کار چه میشود، اما آنچه که مسلم است میتواند آینه تمام نمایی باشد برای رهبران فعلی جامعه خودمان و نیز آنهایی که دارند خود را آماده میکنند - از هر طیف و گروه - تا شاید در آینده و در اثر شرایط دموکراتیکی که بر فضای کشور حاکم خواهد شد، صحنه گردان مدیریت کشور شوند
در کشور ما ایران که تنوع مذهب، قومیت، جهانبینی و ... بسیار ملموس و مشهود است، باید یاد بگیریم که انحصارطلبی به انقلاب یا کودتا منتهی میشود
*
پ . ش
در اینجا ذکر کامنت بهنام عزیز در زیر لینک بینام گرامی (هردو از کاربران بالاترین) که بسیار پر محتوا و با پرسشهای بههنگام، مینماید، خالی از لطف نیست و میتوان از آن نیز بسیار آموخت
توضیح دموکراسی کلاً کمی مشکل است
اگر کمتر از نصف مردم در انتخابات شرکت کنند تکلیف چیست؟ تنها 45 درصد مصریان در انتخابات شرکت کردند و مرسی حدود 51 درصد رآی آورد
اگر دولت بر آمده از دموکراسی دیکتاتوری پیشه کند تکلیف چیست؟ نمونه های آن بیشمار است
اگر مردم به دولت غیر دموکرات رأی دهند تکلیف چیست؟ مانند فاشیسم در ایتالیا
اگر
بر اساس شواهد و قرائن رأی اکثریت مردم قبل از رسیدن به انتخابات بعدی عوض
شد، به ویژه به دلیل عملکرد مستبدانه دولت تکلیف چیست. (مورد فعلی در
مصر)؟ و آیا می توان با زور (روش غیر دموکراتیک) دولت مستبد را سرنگون کرد
و دموکراسی ایجاد کرد؟ (البته از نظر اخلاقی و حقوقی, نه از نظر عملی)؟