سرانجام پس از ۴ سال التماسِ خامنهای را دیدیم! او در گفتار بیسابقهای از مخالفان جمهوری اسلامی خواسته است به بهانه مثلا حفظ کشور در انتخابات شرکت کنند! کشوری که همو و همدستاناش آنرا به مرز نیستی و سقوط کشاندهاند! آیا این همان رویکردی نیست که او میتوانست در نماز جمعه معروف پس از انتخابات ۸۸ از خود بروز دهد تا از خساراتی که به جوانان کشور و به تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مُلک و ملت طی چند ماه پس از انتخابات وارد شد، جلوگیری کند و فضای سیاسی کشور را به کثافت نکشاند؟
در شرایطی که هنوز تعداد بیشماری از فعالان سیاسی و اجتماعی در تبعید و زندانها هستند، رهبران داخلی جنبش ۸۸ در حصر بسر میبرند، عدهای از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شدهاند، داغدارانی هنوز به خواستههای خود دست نیافتهاند، مسببان شکنجه، تجاوز و کشتار رخدادهای پس از انتخابات به سزای اعمالشان نرسیدهاند، آیا چنین به نظر نمیرسد که او هنوز در نقش موش مرده خود را می نمایاند؟
به باور من اما، علی خامنهای فهمیده است که به دقیقه ۹۰ بازی رسیده و باید بازی را با سرشکستگی به ملت واگذار کند! او تمام فرصتهای اصلاح شدن را سوزانده و نیز نیک دریافته که این ملت هرگز دوباره فریباش را نخواهد خورد. از سوی دیگر از شواهد چنین برمیآید که جامعه جهانی نیز از برخورهای نابخردانه او در یاری به حل مسائل منطقه و جهانی به ستوه آمده و به یقین مخالفان رژیم را مورد حمایت قرار خواهد داد! آری احساس خطر او از سرنگونی رژیم است و نه بهخاطر بر باد شدن کشور