آن روزهای تلخ را فراموش کردهاند! نکنه یادمان رفته است که نسرین ستوده هنوز در زندان است و معلوم نیست زیدآبادی در کدام ناکجاآبادی در حبس و تبعید! هنوز آسفالت خیابانی که خودرو نیروی انتظامی، مردم را زیر گرفت رنگین مانده است! هنوز صدای تیری که سید علی حبیبی موسوی را در جلوی خانهاش نقش بر زمین کرد، در گوشهایمان زوزه میکشد! هنوز از سردخانههایی که در آنها از کشته، پشته ساخته بودند، بوی متعفن عرق دژخیمان به مشام میرسد! هنوز آجرهای چهاردیواری بازداشتگاه کهریزک، اثر تجاوز و شکنجه و کشتار را بر خود دارد! هنوز متهمان درجه یک کشتار ماههای پس از خرداد ۸۸ دارند ول میگردند و به ریش و گیس همهمان میخندند، هنوز دانشجویانی که در کوی دانشگاه مورد حمله و ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند، در زندانها بسر می برند و هنوز بسیاری هستند که ماههاست اجازه مرخصی از زندان نداشته و محرومند از دیدار همسر و فرزند و مادر و پدر و خلاصه عزیزی چشم براه
براستی ما را چه میشود؟ چه شد آن مطالباتی که برای شرکت در انتخابات، پیغام میدادیم و چه شد آنهمه خونی که به ناحق ریخته شد، که پایمالاش کردهاند و داریم لگد مالاش می کنیم!؟ آیا از سر نابخردی و به بهانه از دست رفتن ایرانمان تنور انتخابات را داغ نمیکنیم!؟ چکارهایم و چه در چنته داریم که میخواهیم ایران را نجات دهیم؟ آیا خود را بازیچه دست اوباش نمیکنیم!؟ فراموش نکردهایم آن زمان را که کشور به این روز نیفتاده بود، آری فرصتها را سوزاندیم و خودکامهگان را که این چنین بر اریکه قدرت تکیه نزده بودند و همواره واهمه داشتند از افشاگریهایی که بنا بر مصلحت، در حد قول به مردم باقی ماند، بال و پر نچیدیم تا چنین شد، که میبینیم! از مال و جان ملت بردند و خوردند و کشتند و خرابهای در ورطه قحطی و فلاکت و تنگدستی برایمان بجا گذاشتند
زهی خیال باطل است اگر بپنداریم که این افسارِ گسیخته بر دستانمان نهند و بگذارند سامان دهیم مُلکی را که ثروتاش تا سالها بعد به تاراج رفته است! آیا شرایط بازی و ساختار حکومت به گونهای تغییر کرده تا کسی یا گروهی قادر شود مُلک و ملت نجات دهد؟ نامزد شدن در این انتخابات حاصلی جز بدنامی ندارد و بیشک به خودکشی سیاسی می انجامد! عدهای خودشان را دارند گول میزنند، و سعی دارند ما را نیز بفربیند و در پندار خام خود نشانمان دهند "در آسمان شب، پرواز آفتاب را اما غافلند که ملت دریافته است "هنوز از شب مانده دودانگی" و وارد این بازی نخواهد شد! آیا براستی دوباره باید دنبه پرچربی حاکمان را فربهتر کرد: نوکری خامنهایها آری یا نه؟
***
داخل گیومه وام گرفته از اشعار احمد شاملو