ناماش انتخابات است اما در حقیقت، انتصابیست از سوی علی خامنهای! اینطور که امامان جمعه و ایادی دستگاه رهبری از تریبونهای تبلیغاتی حکومت، راجع به رییس جمهور آینده جار میزنند، او یعنی همانی که قرار است ناماش از صندوقها بیرون کشیده شود، باید نوکر بیاختیار رهبر باشد و این، موضوع تازهای نیست. قبلتر نیز محمد خاتمی در اواخر دوران هشت ساله ریاست جمهوریاش، با زبان دیگری به این نکته اشاره کرده بود
اما تجربه انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن نشان داد که اگر شخص نامزد ریاست جمهوری چنین بنمایاند که قصد دارد، مستقل از رای و نظر رهبری و ولی فقیه، کشور را اداره کند، دستگاه عریض و طویل بیت رهبری و نیروهای امنیتی و انتظامیِ گوش به فرمان خامنهایها چنین اجازهای به او نخواهند داد و برای حفظ صندلی قدرت رهبر - که با آمدن فردی نسبتا مستقل، پایههای آن به لرزه در خواهد آمد - از کشتار و قتل عام مردم از یک سو و تحمیل بیسوادترین و ناکارآمدترین افراد بر مسند دستگاههای اجرایی، قانونگذاری و قضایی، هیچ دریغ نخواهند کرد
آنطور که به نظر میرسد حکومت دوباره قصد دارد برای گرم کردن تنور انتخابات با مکر و حیله مردم را به پای صندوقهای رای بکشاند. از اپوزیسیونسازی در میان "خودی" های حکومتی تا زدن تشر به احمدینژاد توسط افراد مختلف وابسته به نظام و احتمال به محاکمه کشاندن تنی چند از منفوران داخل حکومت، و احتمال بخشش و آزادی تعدادی از محکومان سیاسی از ترفندهاییست که دستگاه امنیتی کشور زیر نظارت رهبر و بیت او، بکار بسته یا بزودی بکار خواهد بست. صرفنطر از اینکه چه کسی قرار است کاندید شود و یا از صندوقها سر برون آورد، مهم اینست که این پرسش را دائم با خود زمزمه کنیم که آیا شرکت در هر انتخاباتی با ساختار فعلی حکومت (وجود رهبری خودکامه، شورای نگهبان، دخالتهای نظامیان و ...) و با وجود پر بودن زندانها از فعالان سیاسی، اجتماعی و دانشجویی و نیز نبود نظارت دستگاههای بینالمللی، افتادن در دور باطل نیست؟