دوازده تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به جان باختن هدی صابر و هاله سحابی از صبح روز شنبه (۲۸ خرداد) وارد اعتصاب غذای نامحدود شدند. نامهایی که در تاریخ ماندگار خواهد شد و به باور من، آنها ۱۲ عضو نمادین «کابینه ملت» محسوب میشوند. این ۱۲ تن چه کسانی هستند و به کدامین گناه در بند دژخیمان رژیم اسیرند
بهمن احمدی امویی روزنامهنگار و از فعالان حقوق زنان و دانشآموخته رشته اقتصاد از دانشگاه مازندران است. وی با روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه و سرمایه همکاری داشته و تاکنون دو کتاب به نامهای «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» از وی منتشر شده است. او از جمله روزنامهنگاران حامی جنبش سبز است که پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ دستگیر شد. انتشار شعری حماسی از فردوسی در سایت خرداد، یکی از اتهامات وی اعلام گردید. وی مدتها بدون ملاقات در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود و در آستانه نوروز ۸۹ توانست از مرخصی استفاده کند. اما روز ۹ خرداد ۱۳۸۹ در پی تماس تلفنی یکی از مأموران دادسرای زندان اوین، به زندان بازگشت.
حسن اسدی زیدآبادی که مسئول کمیته حقوق بشر سازمان دانش آموختگان است، به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تشویش اذهان عمومی به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به رئیس جمهور به صد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است. حسن اسدی زیدآبادی پیش از این یک بار دیگر در روز ۱۲ آبان ۱۳۸۸ بازداشت و بعد از حدود ۴۰ روز حبس در روز ۲۲ آذر همان سال آزاد شده بود. آقای اسدی مجددا روز ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و در حال حاضر در بند ۲۴۰ زندان اوین نگهداری می شود
عمادالدین باقی (زاده ۵ اردیبهشت ۱۳۴۱) تاریخدان، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق و روزنامهنگار منتقد جناح اصولگرای جهموری اسلامی ایران است. وی که درجه فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی است و تخصص تحقیقاتی در حوزه تاریخ ایران دارا میباشد، رئیس و بینانگذار کمیته دفاع از حقوق زندانیان و نویسنده کتاب درسی تاریخ معاصر دبیرستانهای ایران در اواخر دهه هفتاد است. کتاب پرفروش او «تراژدی دمکراسی در ایران» و چندین کتاب دیگرش در ایران توقیف شدهاند. در هر حال در دو ماه پایانی حبس باقی به رغم نظریه پزشکان مبنی بر دور نگه داشتن وی از محیط استرس و همچنین در حالی که بهداری زندان در حال اعزام وی به بیمارستان قلب بود، ناگهان برای دومین بار به یکی از سلولهای بسته بازداشتگاه ۲۰۹ منتقل شد که این بار نیز اعتراضاتی را در داخل و خارج برانگیخت. باقی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و در پی بازداشتهای پرشمار فعالان، و روزنامه نگاران ساکت نماند و مقالات متعددی در روزنامههای اعتماد ملی، اعتماد و روزنامه ارمان روابط عمومی به چاپ رساند. محمد قوجانی داماد باقی در میان بازداشت شدگان بود. باقی در روز دوشنبه هفتم دیماه، فردای عاشورای خشونت بار بازداشت شد. به گفته همسر وی، عمادالدین باقی بوسیله حکم موهومی که به امضای دادستان وقت تهران رسیده بود ( به تاریخ روز فوت آیتالله منتظری ) و با عنوان پیشگیری از حوادث پس از فوت آیت الله منتظری، بازداشت شد. تا کنون جوایز بسیاری از مراجع بینالمللی به باقی تعلق گرفته است. (خبردار شدیم، خوشبختانه ساعاتی پیش آزاد شد)
عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و عضو دفتر سیاسی نهضت ایران و عضو هسته مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» (موج سوم) است که در ۷ خرداد ۱۳۸۸ توسط دادگاه انقلاب بازداشت گردید. اتهام وی توسط یک مقام قضایی تبلیغ علیه نظام عنوان گردید. وی پس از ۹۶ ساعت آزاد شد اما پس از اعلام نتایج انتخابات دستگیر و بگفته وبگاه موج سبز تحت فشارهای روانی برای اقرار تلویزیونی قرار گرفت. بهاور روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه پس از تحمل ۴۶ روز زندان انفرادی از زندان آزاد شد. عماد در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸ در حالی که به دادگاه انقلاب برای آخرین دفاعیات احضار شده بود، بازداشت شد. این فعال سیاسی پس از بسر بردن چندین ماه در زندان اوین با حکم قاضی دادگاه به ۱۰ سال حبس قطعی محکوم شد. و علاوه بر آن به عنوان مجازات تتمیمی ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی برای وی در نظر گرفته شده است.
قربان بهزاديان نژاد که در جريان وقايع پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شده، به ۵ سال حبس محکوم گردیده است. اين استاد دانشگاه و مشاور مير حسين موسوی در همين مدت از همه حقوق دانشگاهیاش محروم و حق تدريس در دانشگاه از وی ستانده شد. دکتر قربان بهزادياننژاد، استاد ميکروبيولوژی در دانشگاه تربيت مدرس بود که در سالهای اخير فعاليتهای فرهنگی زيادی داشته است. بهزادياننژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سيدمحمد خاتمی و مشاور وزير بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی را در کارنامه مسئوليتهای خود جای داده است.
محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سهام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) است. وی پس از نامه ای توسط مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون شکنجه و آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، اقرار کند. وی در مدت بیش از ۷ ماه بازداشت چند نوبت اعتصاب غذا داشت. مهدی کروبی در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.
امیر خسرو دلیر ثانی از فعالان ملی-مذهبی، عضو جنبش مسلمانان مبارز و نماینده جنبش در «کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه» و کانون مدافعان حقوق بشر از فعالان حقوق بشر در ایران است که در تاریخ ۱۳ دی ماه سال ۱۳۸۸ با حمله ماموران امنیتی به منزل شخصی اش بازداشت شد. بازداشت وی در راستای مجموعه بازداشت های موسوم به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ انجام شد که در آن به بهانه اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات خیل فعالان سیاسی و مدنی در ایران بازداشت به حبس های طولانی مدت محکوم شدند. وی پس از گذراندن دو ماه بازداشت در سلول انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. جلسه رسیدگی به اتهامات وی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد و وی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. از زمان صدور حکم تا کنون وی بدون استفاده از حق مرخصی در زندان به سر می برد. امیر خسرو دلیر ثانی از داخل زندان هم به فعالیت های خود ادامه داده است و از امضا کنندگان بیانیه های مشترکی است که از بند ۳۵۰ زندان اوین به مناسبت های مختلف منتشر گردیده و بر ادامه مبارزات و مواضع تا احقاق حقوق تاکید می شود که معروفترین آنها بیانیه معروف به ۱۴ نفر است که با بهره گیری از سخنان محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، خواستار تشکیل گروه مستقل حقیقت یابی برای بررسی حقایق مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن و انتشار بی طرفانه نتایج کارگروه شدند. در بهمن ماه ۱۳۸۹ وی به دلیل ادامه اعتراضات از داخل زندان و عدم همکاری با ماموران وزارت اطلاعات برای مدت کوتاهی به بند ۲۰۹ زندان اوین - بند امنیتی وزارت اطلاعات - منتقل شد.
عبدالله مومنی فعال مدنی- سیاسی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) است. او به خاطر فعالیتهای حقوق بشری اش چند بار به زندان رفته است. از جمله در ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ پس از حمله مسلحانه نیروهای امنیتی به دفترسازمان دانش آموختگان بازداشت شد و وقتی که آزاد شد بسیار لاغر و ضعیف شده بود، او ۱۴ کیلو وزن کم کرده بود و به شدت بیمار بود. به تعبیر یکی از فعالین سرشناس سیاسی او "رکورد دار اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران است" و در عین حال یکی از قربانیان نقض حقوق بشر. میتوان گفت او اکنون از مرحله فعال دانشجویی عبور کرده و به یک فعال سیاسی سرشناس با دغدغههای حقوق بشری تبدیل شده است. عبدالله مومنی شب ۳۰ خرداد ۱۳۸۸پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروند آزاد در میدان ونک تهران که ریاست ستاد شهروند آزاد (حامیان کروبی) را بر عهده داشت بازداشت شد.او و سازمان ادوار تحکیم در این انتخابات از حامیان کاندیداتوری مهدی کروبی بودند. مومنی معتقد بود" رای به کروبی رای به دموکراسی و حقوق بشر است". مومنی نامهای سرگشاده خطاب به علی خامنهای نوشت و در آن به مصائبی که در زندان بر وی رفته است سخن گفت و اظهار داشت زیر شکنجه ناچار به اعترافات دروغین شدم. وی در قسمتی از این نامه مینویسد: «... این سخنان عصبانیت مرا نیز برانگیخت و به درگیر شدن من با آنان نیز منجر شد که البته نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم. سرم را بیرون آوردند و گفتند که میرویم و تا شب بر میگردیم و تو تا آن زمان وقت داری که به مسائل اخلاقیات اعتراف و خودت را خلاص کنی. میگفتند که «باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشتهای» و حتی از من میخواستند که در برگه بازجویی ام بنویسم که «در دوران کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهام». بارها به تجاوز و استعمال بطری و شیشه نوشابه و چوب تهدید می شدم تا جایی که فیالمثل بازجوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بیان میکرد که چوبی را در ... استعمال میکنیم که صدتا نجار نتواند آن را در بیاورد...»
***
همه آنها یا روزنامهنگار هستند و یا استاد دانشگاه. یا مدافع حقوق بشر هستند و یا مدافع زندانی مورد تجاوز قرار گرفته. آیا این حکومت اصلاحپذیر است و یا اصلاحپذیر خواهد شد؟ سوالی است بسیار ساده! اما به نظر میرسد پاسخدهندگانی که میپندارند میشود با این رژیم کنار آمد، قادر نباشند به آسانی پاسخی قانعکنندهای برای آن ابراز کنند!