Sunday, December 30, 2012

دو فیلم‌ پراثر خارجی بر پرده سینمای قبل از انقلاب: فضای فرهنگی تنگ بود یا باز؟


الان که فکر می‌کنم بنظرم می‌رسه حکومت - پیش از انقلاب - ترسی نداشت از اینکه بعضی فعالیت‌های فرهنگی، اثر مثلا مخرب امنیتی داشته باشه بر اوضاع سیاسی آن زمان
دو فیلم، در دو مقطع مختلف بر روی پرده سینماهای آن روزگار ایران رفت که در زمان خود دانشجویان و روشنفکران آن زمان را بسیار به خود جذب کرد: اولی فیلم مشهور "در بارانداز" بود کاری از الیا کازان (۱۹۵۴) که ۸ جایزه اسکار را ربوده بود. البته این کار سال‌ها پس از ساخت‌اش (اواخر سال‌های دهه ۴۰ شمسی) در تهران - بنظرم بر پرده سینما بلوار - به نمایش درآمد. فیلم که بر اساس داستان عدالت‌خواهی کارگران در برابر مافیا شکل گرفته بود، با بازی مارلون براندو و کارل مالدن در چشم سینما دوستان بسیار درخشید. دومی فیلم "جولیا" بود از شاهکارهای فرد زینه‌مان (۱۹۷۷) که نزدیک به انقلاب ۱۳۵۷ بسیار مورد توجه و استقبال محافل دانشجویی واقع شد. این فیلم نیز که ۳ جایزه اسکار را از آنِ خود کرده، از عهده‌ی تصویرسازی و القای فضای ضد نازیسم در کشورهای تحت اشغال آلمان - زمان هیتلر - به خوبی برآمده بود، اما بازی‌های درخشان جین فوندا و ونسا رد گریو تماشاگر را به، از خودگذشتگی و انقلابی‌گری تحریک می‌کرد و از این منظر خیلی تاثیرگذار بود
***
فقط این دو فیلم نبود. اگر چه فیلم‌های درجه ۳ ایتالیایی و آمریکایی و هندی نیز به وفور یافت می‌شد اما اهل‌اش می‌توانست در جشنواره فیلم تهران - که از سال ۱۳۵۱ یرقرار شده بود - فیلم‌های گرانبهایی را به زبان اصلی بیابد (فیلم‌هایی از فلینی، آنتونیونی، اسکورسیزی، پازولینی، فورد کاپولا، لینچ، زفیرلی، آلتمن، روسلینی ...). فضای فرهنگی کشور در عرصه‌های دیگر نیز از جمله تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی رغبت‌برانگیز بود. اما کتاب: آثار نوشتاری پر اثر (هر آنچه امروز انتشارشان ممنوع است) زیاد در دسترس قرار داشت
 ***
نمی دانم حس و فضای فرهنگی جامعه تغییر کرده - که به باور من کرده - یا روحیه و رغبت من عوض شده - که حتما شده - اما نتیجه‌اش این شده که سالهاست نظم فرهنگی‌ زندگی‌ام برهم خورده است و شاید نبودِ دلِ خوش هم از دلایل‌اش باشد. بهر حال توصیه می‌کنم به آنهایی که اگر دو فیلم اشاره شده را ندیده‌اند، به گونه‌ای آنها را تهیه کنند و ببیند، به زبان اصلی یا دوبله: آیا براستی فضای فرهنگی پیش از انقلاب با همه کاستی‌هایش و ویژه‌گی‌های مثبت‌اش "تنگ" بود یا "باز"؟
 

Saturday, December 29, 2012

می‌خواهند دوباره گول‌مان بزنند: ما ملت از یک سوراخ چند مرتبه باید گِزیده شویم؟


چرا علم الهدی، آن امام جمعه بی‌چاک و دهان مشهد و از نوکران درجه یک خامنه‌ای، به این نتیجه رسیده است که "نسبت‌هایی مانند «فتنه‌گر» و «فتنه‌انگیز» به میرحسین موسوی و مهدی کروبی «ناروا» و «تهمت» است" * آیا او یک شبه خواب نما شده یا ضربه‌‌ای به مغزش اصابت کرده است؟ او همانی‌ نیست که پیش از این در جریان تجمع حامیان حکومت در روز ۹ دی ۱۳۸۸، معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم را «مشتی گوساله و بزغاله» خوانده بود؟

چه اتفاقی در جریان است که حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان در چرخشی کاملا محسوس در مواضع سیاسی‌اش"روز پنج‌شنبه، هفت دی ضمن حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، گفت که اعتقاد دارد میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران منتقد حاکمیت ایران را نباید به راحتی از دست داد" ** او و یاران موتلفه‌ای‌اش مگر همان‌هایی نیستند که در جریان انتخابات و طی سه سال گذشته بارها از مواضع علی خامنه‌ای در مورد موسوی و کروبی پشتیبانی کردند؟

بوی تند گول زدن مردم به مشام می‌رسد! به خیال خام خودشان، می‌خواهند کم‌کم فضا را تلطیف کنند! حاکمان جمهوری اسلامی اما برای برپایی سیرک انتخاباتی خرداد ۹۲، حاضرند دست به هر مکر و تزویری بزنند تا به این نمایش مسخره رنگ و جلا و رونق دهند، کاری که طی ۳۰ سال گذشته بارها تکرار شده است: آیا ما ملت از یک سوراخ چند مرتبه باید گِزیده شویم؟

* http://www.radiofarda.com/content/f9-alamolhoda-mousavi-karoubi-iranian-presidential-election-2009/24811099.html
** http://www.radiofarda.com/content/f9-asgaroladi-hashemi-mousavi-karoubi-iranian-presidential-election/24810849.html  

Friday, December 21, 2012

انتخاباتی که قرار است، طی آن نوکران خامنه‌ای جابجا شوند: دور باطل؟


نام‌اش انتخابات است اما در حقیقت، انتصابی‌ست از سوی علی خامنه‌ای! اینطور که امامان جمعه و ایادی دستگاه رهبری از تریبون‌های تبلیغاتی حکومت، راجع به رییس جمهور آینده جار می‌زنند، او یعنی همانی که قرار است نام‌اش از صندوق‌ها بیرون کشیده شود، باید نوکر بی‌اختیار رهبر باشد و این، موضوع تازه‌ای نیست. قبل‌تر نیز محمد خاتمی در اواخر دوران هشت ساله ریاست جمهوری‌اش، با زبان دیگری به این نکته اشاره کرده بود

اما تجربه انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن نشان داد که اگر شخص نامزد ریاست جمهوری چنین بنمایاند که قصد دارد، مستقل از رای و نظر رهبری و ولی فقیه، کشور را اداره کند، دستگاه عریض و طویل بیت رهبری و نیروهای امنیتی و انتظامیِ گوش‌ به فرمان خامنه‌ای‌ها چنین اجازه‌ای به او نخواهند داد و برای حفظ صندلی قدرت رهبر - که با آمدن فردی نسبتا مستقل، پایه‌های آن به لرزه در خواهد آمد - از کشتار و قتل عام مردم از یک سو و تحمیل بی‌سوادترین و ناکارآمدترین افراد بر مسند دستگاه‌های اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی، هیچ دریغ نخواهند کرد

آنطور که به نظر می‌رسد حکومت دوباره قصد دارد برای گرم کردن تنور انتخابات با مکر و حیله مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند. از اپوزیسیون‌سازی‌ در میان "خودی" های حکومتی تا زدن تشر به احمدی‌نژاد توسط افراد مختلف وابسته به نظام و احتمال به محاکمه کشاندن تنی چند از منفوران داخل حکومت، و احتمال بخشش و آزادی تعدادی از محکومان سیاسی از ترفندهایی‌ست که دستگاه امنیتی کشور زیر نظارت رهبر و بیت او، بکار بسته یا بزودی بکار خواهد بست. صرفنطر از اینکه چه کسی قرار است کاندید شود و یا از صندوق‌ها سر برون آورد، مهم اینست که این پرسش را دائم با خود زمزمه کنیم که آیا شرکت در هر انتخاباتی با ساختار فعلی حکومت (وجود رهبری خودکامه، شورای نگهبان، دخالت‌های نظامیان و ...) و با وجود پر بودن زندان‌ها از فعالان سیاسی، اجتماعی و دانشجویی و نیز نبود نظارت دستگاه‌های بین‌المللی، افتادن در دور باطل نیست؟