Wednesday, March 30, 2011

تسلیت به میرحسین موسوی: این رژیم هم زندانی را زجر‌کش می‌کند و هم بستگان او را دق‌مرگ

به فاصله دوسه روز دو خبر بد پیرامون زندانیان سیاسی منتشر شد. اول زجرکش شدن محسن دکمه‌چی در زندان و دوم وفات میراسماعیل موسوی، پدر مهندس میرحسین موسوی

اولی کسی بود که خانواده زندانیان سیاسی و تبعیدیان را تروخشک می‌کرد. اما دستگیر و زندانی شد و چون برای شرکت در نمایش‌های مسخره و مشمئزکننده تلویزیونی زیر بار تهدید و تطمیع بازجویان و شکنجه‌گران رژیم نرفت، ضمن تحمل شکنجه، و با داشتن سابقه بیماری، مورد رسیدگی مسولان زندان قرار نگرفت و سرانجام با درد بسیار بدرود حیات گفت. آرزوی شکیبایی برای خانواده و بازمانگانش داریم

دومی اما پدر مهندس میرجسین موسوی است که خبر دار شدیم دارفانی را وداع گفته است. دوستان! یک پدر یا یک مادر در این سن و سال مگر چه میزان تحمل خبر بد در مورد عزیزو جگرگوشه خود دارد؟ این رژیم، سفاکی را به جایی رسانده که از ملاقات زندانی با فرزندان و والدین ممانعت بعمل می‌آورد و بدتر از آن ادعای رعایت حقوق بشری‌اش گوش فلک راپاره کرده است. این مورد، نخستین مورد نبوده و آخرین نیز نخواهد بود، چرا که در ۳۲ سال حاکمیت رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بسیار داستانها از این دست شنیده و دیده‌ایم که منجر به دق‌مرگ شدن عزیزان ووابستگان نزدیک یک زندانی و دربند سیاسی شده است. به سبب این پیشامد به مهندس موسوی که آرزو داشت دست پدر را به رسم نوروز ببوسد و تمامی بازماندگان تسلیت می‌گوییم و صبر آرزو‌مندیم

***

اما به باور من، رخداد درگذشت پدر میرحسین موسوی می‌تواند، فرصت دیگری برای نشان دادن خشم ملت بوجود آورد. بیاییم با شرکت پرشمار و پررنگ خود در تمامی مراسم، اعم از تشییع و ترحیم، آرامش نوروزی رژیم را درهم شکنیم

     

Tuesday, March 22, 2011

پیام‌های نوروزی علی خامنه‌ای: تلاشی مذبوحانه برای نجات از سرنگونی


علی خامنه‌ای در دو نوبت، یکباردر برنامه ضبط شده در لحظاتی پس ازنو شدن سال و یکبار دیگرروز اول فروردین ۱۳۹۰ درشهر مشهد، مردم را مخاطب قرار داده و با توجه به اوضاع بحرانی کشور، بر دو نکته به گونه‌ای شاخص‌تراز سایر مسائل تاکید کرده است: «سال ۱۳۹۰ سال بسیج اقتصادی است» و «مسولان نباید از یکدیگر بطورعمومی و در انظار مردم از یکدیگر انتقاد کنند» - نقل به مضمون. هدف این نوشتار اینست که خیلی کوتاه این‌دو نکته شکافته شود و بطوراجمالی مورد بررسی قرار گیرد

***
    
الف - بسیج اقتصادی یعنی: ای مردم! کشور ثروتمند ما ایران فقیر شده است و حاکمان پول ندارند مملکت را اداره کنند. دلایل زیر از نکات برجسته دلایل فقر بیش از پیش مردم است
یکم: تحریم‌های شورای امنیت که از نظر مسولان کشور بویژه محمود احمدی‌نژاد به مثابه کاغذ پاره‌ای بود، اثرات خود را نشان داده است
دوم: برنامه‌های اقتصادی دولت طی شش سال گذشته به شکست انجامیده است
سوم: طرح حذف یارانه‌ها که همواره به لحاظ غیر کارشناسانه طراحی شدن آن مورد انتقاد اقتصاددانان بوده و برهه فعلی را برای اجرای آن مناسب تشخیص نمی‌دادند، اقتصاد فلج ایران را به لبه پرتگاه برده است
چهارم: پاسخگو نبودن دولت در برابر ناپدید شدن میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی، و باری بهر جهت برخورد کردن با مسائل اساسی کشور، توسط دولت منتخب رهبر، ضربات سهمگینی به همه امور بویژه امور اقتصادی وارد کرده است
پنجم: چپاول ثروت ملت و رانت‌خواری، روز بروز به گردن کلفت‌تر شدن وابستگان و نزدیکان حکومتیان و لاغرتر شدن درآمد مردم انجامیده است. و بسیاری دیگر از این دست

ب - عدم انتقاد علنی از مسولان کشور یعنی: ای مردم شما نباید از کثافتکاری‌های دست‌اندرکاران حکومت با خبر شوید. به عنوان مثال چند نمونه از همین کثافتکاری‌ها را برمی‌شماریم تا پیامدهای منفی برملا شدن آنها برای حاکمان، برایمان آشکار شود

یکم: علی خامنه‌ای دوست ندارد مردم متوجه شوند که در انتخابات تقلب شده است
دوم: علی خامنه‌ای دوست ندارد مردم بفهمند که مقامات ارشد اجرایی در اختلاس‌های بزرگ دست دارند
سوم: علی خامنه‌ای دوست ندارد مردم بدانند در شکنجه‌گاه‌ها، به بازداشت‌شدگان تجاوز می‌کنند و آنها را به قتل می‌رسانند
چهارم: علی خامنه‌ای دوست ندارد مردم خبردار شوند میلیاردها دلار پول فروش نفت گم شده است
پنجم: علی خامنه‌ای دوست ندارد مردم از پول‌های کلانی که بصورت ارز و توسط مقامات دارد از کشور خارج می‌شود، سردربیاورند
و بسیاری دیگر که شما خود بیش از نگارنده، از آنها آگاه هستید 

 ***

ملت نازنین! رهبر ایران علی خامنه‌ای، احساس ترس می‌کند. آری او نگران سرنگونی خلافت خود و خاندانش است. هر دو مساله‌ی ضعف اقتصادی و رو شدن نقاط سوال برانگیز و خطاهای مقامات مملکتی، پاشنه آشیل حکومت است و بنظر می‌رسد توصیه‌های خامنه‌ای تلاش مذبوحانه‌ای می‌باشد در روند نجات از سرنگونی و بحران‌های وخیمی که حکومت با آنها دست بگریبان است

Monday, March 21, 2011

در آستانه سال نو، آیا دیدید که احمد جنتی این اسطوره خرفتی، چقدر بی‌شعور است؟


جنتی در آخرین نمازجمعه تهران در سال ۸۹ ضمن صحبتهایش درباره رخدادهای اخیر لیبی، وقتی خواست قذافی را یک حاکم دیوانه توصیف کند، او را یک موجی و دیوانه نامید

این گفته‌ در حالی از تریبون نماز جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹ توسط این اسطوره نفهمی ادا شد که کشور ما ایران دارای ده‌هاهزار آسیب‌دیده از جنگ با عراق یا «دفاع مقدس» است که در میان آنها هزاران تن هستند که در اثر امواج بمب‌های ریخته شده بر سر ملت و دلاوران در جبهه‌ها در شرایط عدم تعادل روحی و روانی بسر می‌برند، و به آنها اصطلاحا «موجی» اتلاق می‌شود و مقایسه رهبر خونخوار لیبی که از قضا تا چندی پیش از هم‌پالکی ها و هم‌پیاله‌های همین آقایان بوده‌ است، با شماری هموطن بی‌گناه که در اثر نادانی های همین حکومت، معلول بحساب می‌آیند و  روزگار خوبی نیز ندارند، بسیار احمقانه می‌باشد   

این نوع رویکرد مسولان مثلا بلندپایه مملکت ضمن وجود نشانه‌هایی از بی‌شعوری آنها، نشانه بی‌اهمیت بودن معلولان جنگی در نظام ارزش گذاری حکومت جمهوری اسلامی است و اگر چه دستگاه عریض و طویلی برای رسیدگی به مشکلات معلولان، سالهاست که ایجاد شده ولی هنگامی که پای درد دل هموطنان آسیب‌دیده جسمی و روحی و خانواده شهدا می‌نشینید، آنگاه درمی‌یابید که این بنیاد و بنیاد شهید، نه تنها گرفتاری‌های این‌دسته از عزیزانمان را آنطور که شایسته است رفع و حل نمی‌کنند، بلکه با ریخت و پاش‌هایی که دارند، بدون پاسخگویی به نهاد‌های نظارتی، محلی شده است برای چپاولگری‌ها و سواستفاده‌ی عده‌ای که خود را در پشت نام معلولان و به بهانه خانواده شهدا پنهان کرده‌اند

آری این آخوند خرفت که از تصمیم‌گیران اصلی حکومت و از مشاوران قدرتمند علی خامنه‌ای در امر کودتای انتخاباتی سال هشتادوهشت می‌باشد، خودش هم تعادل روانی ندارد، و بارها از همین تریبون، ادعاهایی کرده که قابل اثبات نبوده و در پس مصونیت آهنی که داشته و دارد، ادعاهای پوچ و بی‌اساسش قابل پی‌گیری حقوقی نیز نبوده است. هم اینک بسیاری از دربندانی که در زندانها بسر می‌برند، از حس کینه و انتقامجویی شخصی احمد جنتی است که باید بدور از خانه و خانواده و زن و فرزند در این ساعات قبل از تحویل سال نو و ایام نوروز در رنج، روزگار بسر کنند
***
نوروز بر همه هموطنانم و تمامی کسانی‌که سال نو را در این ایام جشن می‌گیرند، مبارک باد  

Saturday, March 19, 2011

به بهانه آخرین بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید: حکومت فردی غیر پاسخگو وتروریست بریده از ملت = جمهوری اسلامی ایران


آخرین پیام شورای هماهنگی راه سبز امید به بهانه فرارسیدن بهار صادر شد و به باور من نوعی فراخوان برای تبعیت طرفداران جنبش از قانون اساسی موجود بود و اشاره داشت بر اینکه قانون موجود می‌تواند با اعمال تغییراتی تضمین کننده ایجاد حکومتی مردم‌سالار باشد. صرفنظر از اینکه قانون اساسی موجود با تغییرات مورد نظر صادر کنندگان این بیانیه به شکلی که ولی فقیه در راس کشور باقی بماند، چه میزان از مطالبات و انتظارات فعلی جنبش شکل گرفته ملت را می‌تواند پوشش دهد و بحثی جدی و همه جانبه را می‌طلبد، اما نکته‌ای نظرم را در لابلای بیانیه مربوطه به‌خود جلب کرد که قابل تامل و بررسی است. در قسمتی از بیانیه آمده است: «... با صدای بلند می گوییم که انتساب جنبش ضد استبدادی سبز مردم ایران به آرزومندان بازگشت حکومتهای فردی غیر پاسخگو ویا تروریستهای بریده از ملت که هموطنان خود را به متجاوزان به این آب و خاک فروختند، مکر ناشیانه وکهنة زمامداران بی تدبیری است که با ندانم کاری، سعی می کنند آینده تاریکی را برای پیروزی جنبش ترسیم کنند...». با اندکی دقت در جملات بالا، اگر چه به یقین منظور بیانیه نویسان پاره‌ای از گروه‌های دگراندیش مستقر در خارج از کشور می‌باشد اما به‌نظر می‌رسد، صفات بکارگرفته شده، بیشتر ازهمه برازنده حکومت جمهوری اسلامی است و توگویی این جملات برای تشریح حکومت مربوطه تبیین شده است

حکومت فردی: آیا حکومت جمهوری اسلامی، حکومتی است که با خرد جمعی همه گروه‌های سیاسی موجود در کشور حتا گروه‌های خودی اداره می‌شود یا حرف آخر را فقط یک نفر می‌زند. بقول خودشان فصل‌الخطاب کیست؟

حکومت غیر پاسخگو: آیا در حکومت فعلی مستقر در کشورمان کسی پاسخگوست؟ از راس تا ذیل هیچکس حاضر نیست پاسخگوی اعمال خود حتا به دستگاه‌های نظارتی پیش‌بینی شده در قوانین اساسی و غیر اساسی همین حکومت باشد، چه برسد به نهاد‌های غیردولتی مثل رسانه‌های مستقل، احزاب و ان.جی.او ها و متاسفانه این امر در سلسله مراتب اداری کشور نهادینه شده است

تروریست‌های بریده از ملت: طی دوسال گذشته به ملت ثابت شده است که فعلا تروریست‌های بریده از ملت کسانی نیستند به‌جز همان‌هایی که خواست‌های ملت را نادیده گرفته‌اند و بعنوان آمر و عامل ازهرگونه آزار و اذیت از جمله تجاوز، شکنجه، قتل، بازداشت‌های غیر‌قانونی، اعدام‌های فله‌ای و بدون رعایت اصول قضایی، ... و آخرین شیرین‌کاری‌شان حصر و بازداشت غیر قانونی رهبران مورد احترام و اعتقاد مردم کوتاهی نکرده‌اند

***

شورای عزیز هماهنگی راه سبز امید! تا آنجا که بنظر می‌رسد تمامی جناح‌های فعال سیاسی سعی در همگرایی، همسویی و همفکری دارند و دیده نشده است، «آرزومندانی در پی انتساب جنبش ضد استبدادی سبز مردم ایران به کسانی یا گروه‌هایی باشند» و در شرایط فعلی، درخواست بسیاری از فعالان از شما اینست که بدنبال راه حلی باشید که بر سر اهداف جنبش اجماع بوجود آید، نه آنکه با ابراز گوشه و کنایه به سایر فعالان این حرکت مردمی، و نمایاندن خود به عنوان ارتزاق کننده از بند ناف جمهوری اسلامی، بخش عظیمی از جنبش را برانید و مایوس کنید و نهایتا جنبش را ازهم بپاشانید: جنبش حاضر، یک حرکت فراگیر است، اما به باور من هر کس و هر گروه، که در پی تکروی باشد، سرانجام خود را منزوی خواهد کرد 

  

Tuesday, March 15, 2011

امشب، شب چهارشنبه‌سوری: زور فتوای خامنه‌ای بیشتر است یا زور ملت؟


علی خامنه‌ای مراسم چهارشنبه سوری را مراسمی بدون مبنای شرعی خواند و بر لزوم اجتناب از آن تاکید کرد. منبع: سایت جرس – ۲۳ اسفند ۱۳۸۸
مكارم شيرازی در پاسخ به استفتاء شنوندگان برنامه زمزم احكام راديو معارف، اعمالي كه در چهارشنبه سوري انجام مي گيرد، را حرام دانست. به نقل از سایت تابناک - ۲۱ اسفند ۱۳۸۹  
مرتضی مطهری چهارشنبه سوری را از آن «احمق‌ها» می‌دانست. به نقل از ویکیپدیای فارسی

***

آقایان، آیین‌ای را تقبیح کرده‌اند  که به قدمت تاریخ ایران توسط ایرانیان بزرگ داشته شده است و همه یا شنیده‌ایم و یا شاهد بوده‌ایم که طی ۳۲ سال گذشته هیچیک از مراسم دینی وعزای مذهبی نیز در میزان شادی مردم برای گرامیداشت مقدم بهار و جشن نوپوشی طبیعت، در چنین روزی، اثری نداشته است

اگرچه اجرای هر چه با شکوه‌ترآن طی سالهای بعد از انقلاب به نوعی دهن‌کجی مردم به اصرار حکومتیان در مخدوش کردن آن و زدودنش از تقویم بوده است، اما چهار‌شنبه‌سوری امسال تفاوت برجسته‌ای با سالهای پیشین دارد و آن درهمزمانی این آیین ملی است با استمراراعتراضات ملت نسبت به حکومت، حکومتی که طی دو سال گذشته بویژه یکماه اخیر بگونه‌ای نخواسته است، «نه» بزرگ ملت را به زمامداران حکومت بویژه راس همه آنها یعنی علی خامنه‌ای، ببیند و بشنود وهمواره سعی کرده است بگونه‌ای با دروغ پردازی و مغلطه پراکنی جلوه این اعتراضات را کمرنگ بنماید، اما امشب شبی نیست که آنها بتوانند خود را به نشنیدن بزنند، چرا که صدای شکستن استخوان‌هایشان درپایکوبی استوارانه پیر و جوان و زن و مرد، گوش فلک را کر خواهد کرد

با وجود تنگدستی و سفره‌های خالی ملت به لحاظ چپاول ثروت مردم توسط زمامداران و ضعف و بیسوادی مدیران اجرایی کشور از یکسو و به‌رغم سوگوار بودن هموطنان‌مان در از دست دادن بهترین جوانان وطن در مبارزه با رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی و همچنین دوری مبارزان در بند و زندانی از خانواده‌هایشان در شبهای پایانی سال، اما ما ملت سلحشورانه راه آزادی‌خواهی را همچنان ادامه می‌دهیم. امشب با تسخیر خیابان‌ها و محله‌ها توسط مردم، معلوم می‌شود که قدرت ملت در اعتراض به خودکامه و خودکامگی چه میزان است! امشب شبی است که میزان اثر فتوای مجتهد و مرجع خودخوانده علی خامنه‌ای و سایر مراجعی که مراسم ملی مردم را به سخره می‌گیرند، در نهی مردم از برگزاری شب چهار‌شنبه‌سوری، برای همگان روشن و مشخص خواهد شد! آری امشب شفاف‌ترازدیگر شبها، می‌شود فهمید که فارغ از هر نوع دین و مذهب و حکومتی که داریم، چه اندازه ایرانی‌ایم و در چه ابعادی آیین ملی کشورمان را پاس می‌داریم: با فتوا یا بدون فتوا

Thursday, March 10, 2011

آقای خامنه ای! ۳۰ سال است هتاکی به ملت را روا داشته‌اید: آیا «خس و خاشاک» و «گوساله و بزغاله» و«میکروب» را بیاد دارید؟

 آقای خامنه ای! نهادینه شدن فرهنگ فحاشی به ملت، به گذشته ۳۰ ساله حاکمیت جمهوری اسلامی بر‌می‌گردد. آنجا که مشتی از اوباش و چاقوکش‌های از بند‌ رها شده وارد کمیته‌های انقلاب شده و سپس درجات بالاتر را در نظام اداری دستگاههای امنیتی و انتظامی کشور طی کردند. آیا بخاطر می‌آورید که طی سالهای گذشته، محترم‌ترین افراد سیاسی و پاک‌ترین و خالص‌ترین جوانان، پس از دستگیری، ضمن تحمل بدترین شکنجه‌ها، چگونه در بازداشتگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌های شما زیر رگبار دشنام‌های ناموسی قرار می‌گرفتند؟

 آیا فراموش نکرده‌اید که همسر سعید امامی که سالها ندیمه مخصوص همسر شما در سفرهای سیاحتی و زیارتی بود، چگونه با چراغ سبز شما و برای تغییر آدرس‌ قتل‌های زنجیره‌ای، مورد بدترین توهین‌ها و هتاکی‌ها قرار گرفت؟

یادتان که نرفته کوتوله‌های سیاسی مانند رییس جمهور متقلب و منصوب شما، میلیونها مردم معترض به انتخابات را «خس و خاشاک» و امام جمعه منتخب شما، ملت مظلوم و به فغان آمده را «گوساله و بزغاله» قلمداد کردند؟

آقای خامنه ای! سرتان به چه گرم بود، زمانی‌که در شکنجه‌گا‌ه‌های شما، محمد نوری‌زاد  نویسنده محترمی که سالیان سال از طرفداران شما بود و به محض انتقاد از شما، مورد بد‌ترین فحاشی‌های ناموسی و ناجوانمردانه‌ترین شکنجه‌های مزدوران شما قرارگرفت؟

آیا ادای جملات قصار «آن ممه را لولو برد» و «آب را بریز آنجا که می‌سوزد» در محافل سیاسی و تریبون‌های رسمی و دیپلماتیک، توسط بالاترین مقام اجرایی کشور، نشان از لات‌بازی و عوامی‌گری نداشته و ندارد؟

آیا تجاوز جنسی به مردان و زنان در بند و قتل‌های انجام شده در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها را از یاد برده‌اید که توسط اراذل و اوباش به خدمت گرفته‌ی ایادی شما از جمله شریعتمداری، مرتضوی، نقدی و رادان به نحو وحشیانه‌ای چگونه صورت گرفت؟

آیا عکس های بدن مجروح مهدی کروبی که در اثر ضرب و جرح مزدوران شما اعمال شده بود، را دیدید؟ آیا می‌دانید توهین و فحاشی به زهرا رهنورد در محیط دانشگاهی و نیز هتاکی و دشنام به میرحسین موسوی و مهدی کروبی در نزد همسایگان آنها به دستور چه کسانی انجام شده؟  آیا کسی از کتف شکسته و بد و بیراه‌های ناموسی ادا شده به عیسی سحرخیز هنگام دستگیری در سال ۸۸ به شما چیزی گفته است؟

***

در این نوشتار به صدها مورد خاطراتی که در سالهای گذشته توسط رها شدگان از بند انتشار یافته، اشاره نشده وبسنده شده است به یکی دومورد‌ نمونه‌ای ازهتاکی به افراد سرشناسی که روزی به شما بسیار نزدیک بوده اند و خبرهای آن به بیرون از شکنجه‌گاهها درز کرده، اینها کسانی هستند که در دسته‌بندی‌های شما در گروه «خودی» قرار داشتند و به یقین این موارد ازهزاران موردی است که در سالهای پس از انقلاب بویژه بعد از خلافت شما، برسر «خودی» و «غیرخودی» مشتمل بر فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، حقوقدانان، دانشجویان، استادان و همه آن‌کسانی که به نحوی مخالف و معترض به عملکرد شما بوده‌، رفته،  و همچنین در همین نوشتار اشاره شده است به چند نمونه از لودگی‌های دست‌اندر کاران بی کفایت و بی‌سواد حکومتی از میان دهها رفتار احمقانه آنها از این دست در سالهای اخیر
آقای خامنه ای! ملت هیچگاه فراموش نمی‌کند که اورا «میکروب» خطاب کردید و هرگز رفتار شما و دژخیمان شما را طی دو سال گذشته، از یاد نخواهد برد. اینک چه شده است که از هتاکی و فحاشی، انتقاد می‌کنید؟ به یقین منفعتی در این کاردارید! به باور من فرهنگ فحاشی و پرونده سازی با  الگو‌گیری ازمنش و رفتار مدیریتی شما و همدستان شما در کشورمان‌ ایران و در میان تمام رده‌های نظامی و امنیتی و لباس‌شخصی‌ها نهادینه شده است و با امر و نهی شما برای موارد خاص و نزدیکان و نورچشمی‌ها، از بین نخواهد رفت

Saturday, March 5, 2011

به بهانه طرفداری عطاالله مهاجرانی ازعلی خامنه‌ای: آقای مهاجرانی اگر خبری دارید، به ما هم بگویید

 طی چند ساعت گذشته فیلمی از سخنرانی عطاالله مهاجرانی در یوتیوب (قسمت‌های ۱ و ۲) انتشار یافته که به ظاهر تفسیر ویراست اخیرمنشور سبز توسط وی بشمار می‌رود، اما نکته بسیار مهمی که از لابلای صحبت‌های او به شنونده القا می‌شود، مبرا دانستن علی خامنه‌ای و خانواده‌اش از هرگونه آلودگی به فساد مالی ‌است: در دقیقه ۱۱و ۴۵ ثانیه فیلم قسمت ۱ می‌توانید آنرا ببینید

با توجه به انتشار شایعات دو سال گذشته پیرامون خروج مبالغ قابل توجهی از ثروت ملت از کشوراز یکسو و انتشار خبرهای موثق در مورد گم شدن میلیاردها دلار پول توسط دولت مورد انتصاب خامنه‌ای و عدم اجازه پی‌گیری پیرامون پرونده اختلاس‌های ریز و درشت مقامات بلند‌پایه دولتی توسط دفتر بیت رهبری و همچنین جابجایی صدها تن مواد مخدر درعرصه بین‌المللی توسط افراد سپاه‌پاسداران وانگشت اتهام به سوی فرماندهان سپاه که زیر نظر مستقیم رهبر انجام وظیفه می‌کنند ازدیگرسو می‌توان به این باور رسید که اینها همه نشان از آلودگی‌های مالی دستگاه رهبری حکومت جمهوری اسلامی دارد و بسادگی نمی‌توان با یک سخنرانی آنها را از اتهامات مربوطه مبرا دانست

اما روی دیگر سکه ستم‌هایی است که در طی ۲ سال گذشته از طریق تمامی دستگاه‌های زیر نظارت رهبری به مردم روا داشته شده و نقش خامنه‌ای و اتاق فکر بیت رهبری دراعمال این ظلم‌ها غیرقابل انکار است. ما که یادمان نرفته: بازداشت‌های همراه با ضرب و جرح، تجاوز به زندانیان، قتل، اعدام‌های فله‌ای، محاکمه‌های بدون حضور وکیل، صدوراحکام زندان‌های بلند‌مدت، فشار به خانواده زندانیان، اعمال فشار به اعترافات تلویزیونی و ... همه و همه در مورد فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، وکلای دعاوی دادگستری، دانشجویان و استادان، و خلاصه هر کس که به نحوی حکومت آنها را خطری برای ادامه بقای خود می‌پنداشت. آقای مهاجرانی شما چطور، آیا یادتان آمد؟ 

آقای مهاجرانی! در شرایطی که رنگ و کیفیت مطالبات و انتظارات ملت طی یکسال گذشته تغییر کرده، چگونه شما به خود اجازه می‌دهید درجلسه‌ای که به منظور تفسیر منشور سبز تشکیل شده است، با طرح دفاع از خامنه‌ای، هم خود و هم جنبش سبز را دراین برهه حساس از زمان به زیر سوال ببرید. حتا اگر ملت به فرض محال بپذیرد که ساختار این حکومت دست نخورده باقی بماند، علی خامنه‌ای و همکارانش، باید پاسخگوی ستمی باشند که بر ملت روا داشته‌اند و در اینصورت کمترین نتیجه‌ای که به حق می‌شود ازآن متصوربود حذف خامنه‌ای و دارودسته‌اش از صحنه سیاسی ایران است

آقای مهاجرانی! از سخنان شما بوهای تازه‌ای به مشام می‌رسد، اگر خبری است، به ما هم بگویید


 آدرس فیلم قسمت ۱ سخنرانی در یوتیوب

آدرس فیلم قسمت ۲ سخنرانی در یوتیوب

ای فرمانده سپاه قزوین! گوساله تویی که تحت تاثیرگاو معظم‌تان مصباح یزدی شستشوی مغزی شده‌ای

به بهانه اسائه ادب سالار آبنوش، فرمانده سپاه قزوین به ملت شریف ایران و رهبران ربوده شده جنبش سبز: ای فرمانده سپاه قزوین! گوساله تویی! نگاه کن به عکس این گاو بزرگ، مصباح یزدی که چگونه به نمایندگی از سوی علی خامنه‌ای پاچه‌خواری یکی از رهبران شیعیان عربستان را می‌کند. آری گوساله آندسته از شاگردان خیانتکار و جنایتکار این گاو معظم است که تو و امثال تو تحت تاثیر القائات آنها از ظلم و جنایت در حق این ملت مظلوم چیزی کم نگذاشته‌اید. تو، یک انسان‌نمای بی عقل و بدبخت بیش نیستی، چرا که فکر و اندیشه‌ات مورد شستشوی مغزی یک مشت بی‌مغز دیگر قرار گرفته است. این سخن تو دقیقا کپی شده از صحبت‌های آن دژخیم علم‌الهدی، امام جمعه مشهد است که ملت را یک مشت بزغاله و گوساله خواند. این حرف‌های تو دقیقا شبیه یاوه‌گویی‌های رییس جمهور متقلب و دست‌نشانده خامنه‌ای ‌است که در همان ایامی که میلیون‌ها تن از مردم با اعتراض به تقلب در انتخابات در خیابانها فریاد می‌زدند، ملت را خس و خاشاک نامید. به باور من اینها نشان ازآن دارد که تو و همه دوستانت، سر در آخور یک کلاس و یک مدرسه داشته‌اید و دست‌پرورده یک نوع منشا فکری بوده‌اید، که نهایتا این پندار را در مردم تقویت می‌کند که باید امثال تو و محمود احمدی‌تژاد را به یک گاری بست
***
ملت بزرگ ایران بزودی داد خود را از تو و سایرخونخواران و اربابان ستمگرت خواهد ستاند. امیدوارم در روز پیروزی ملت، آنقدر جرات داشته باشی که در سوراخی پنهان نشوی که در‌آنصورت سرنوشت شماها نیز مانند صدام‌حسین که خیلی گنده‌تر از اربابان تو بود، یکسان بوده و با خفت و خواری از سوراخ به بیرون کشانده خواهید شد. این سرنوشت محتوم تمامی خودکامگان و ریزه‌خوارانشان است

  
 
منبع عکس: آتی نیوز

Friday, March 4, 2011

این احمد خاتمی امام جمعه که راجع به چهارشنبه‌سوری می‌گوید، دیپلم دبیرستان هم ندارد

 این احمد خاتمی امام جمعه منصوب علی خامنه‌ای که همواره وجه اصلی سخنرانی‌هایش در تریبون‌های مختلف تهدید و ارعاب مردم و معترضان و منتقدان به حکومت بوده و می‌باشد، براستی کیست و دارای چه پیشینه سیاسی و مبارزاتی است؟
یکم - پس از دقت در تصویر شماره ۱ که برگرفته شده از سایت حکومتی تبیان می‌باشد، به اینکه نامبرده دارای دیپلم متوسطه از نظام رسمی آموزشی کشور نیست، و حتا درسهای فقهی را که در سمنان گذرانده مجبور شده دوباره در قم بگذراند، اشاره شده است! این نکته صرفا اشاره‌ایست به بی‌خردی و بی‌سوادی او که زیاد‌تر از دهان گشادش گنده‌گویی می‌کند، وگرنه داشتن مدرک تحصیلی در میزان خدمت یا خیانت به یک ملت و مملکت و جنایتکار بودن یا نبودن ملاک راستینی نیست
دوم - با توجه به سال تولد وی (۱۳۳۹ هجری شمسی) و با عنایت به قوانین جمهوری اسلامی در هیچ منبع و ماخذی از چگونگی گذراندن خدمت سربازی که از قضا مصادف می‌شده است با دوران جنگ با عراق، ذکری به میان نیامده است. همگان یادشان است که در همان زمان چه جوانان عزیز و تحصیلکرده‌ای را، جنگ از ما گرفت، در جایی‌که این احمد خاتمی و بسیاری شبیه او درآن هنگام به مفت‌خوری و چپاول این ملت مشغول بوده‌اند
سوم - با نگاه به تصویر شماره ۲ ازهمان منبع، سه نکته بسیار روشن است. نکته ۱ - نامبرده در سمنان متولد شده و در پانزده سالگی آنجا را ترک و به قم رفته و در تمام مدت یا در قم بوده یا در تهران. چگونه است که از صندوق‌های انتخاباتی مجلس خبرگان شهر کرمان سر بیرون ‌آورده و عضو هیات رئیسه نیز شده است. شاید پاسخ بیاید که چند صباحی هم در کرمان بسر برده! اما او سالهاست که نمایندگی خامنه‌ای را در نماز جمعه تهران دارد چنین استدلال‌هایی تردیدمان را رفع نمی‌کند! نکته ۲ - او با میزان سوادی که دارد یا بهتر است بگوییم ندارد، چگونه مدارج ترقی را طی کرده و در مکانی ایستاده که برای یک ملت تعیین تکلیف می‌کند و آداب و رسوم مردم را به تمسخر می‌گیرد. او در نماز جمعه این هفته چنین گفته:  «چهارشنبه سوری در شان ملت ما نیست». حرف مفتی که در میان مردم گوش شنوا ندارد و سالهاست که حاکمان این را نفهمیده‌اند که کسی تره هم برایشان خرد نمی‌کند و شاهد این مدعا برگزاری هر چه با شکوه این دسته از مراسم ملی توسط مردم است. نکته ۳ - در همان سند آمده است: «سید احمد خاتمی‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ همگام‌ با رهبر كبیر انقلاب‌ اسلامی‌ امام‌ خمینی‌ در ستیز با رژیم‌ منحط‌ پهلوی‌ بود و با ایراد خطابه‌های‌ حماس‌ علیه‌ آن‌ رژیم‌ سیاه‌ نقش‌ مفیدی‌ در روشنگری‌ مردم‌ ایفاء كرد...». چگونه انتظار دارند ما باور کنیم که یک نوجوان مثلا ۱۶ ساله همگام با خمینی در ستیز با حکومت گذشته بوده است، اما نه آدرسی و نه شاهدی ازدستگیری او توسط ساواک یا حتا کلانتری محل ارائه می‌شود و نه عکسی از همگام بودن او با رهبر در دست است  
***
بجای حاکم بودن شایسته‌سالاری در فضای سیاسی واداری کشور، داشتن روابط مشکوک با پاره‌ای از مراکزغیررسمی قدرت و پاچه‌خواری خامنه‌ای و بیت او، راهی است که احمد خاتمی و احمد خاتمی‌ها برای دستیابی به قدرت و ثروت پیموده‌اند. اما دیری نخواهد پایید که ملت ایران، همه آنچه که این مرده‌خواران نشخوار کرده‌اند و یا بلعیده‌اند را از حلقومشان بیرون خواهد ‌کشید

تصویر شماره ۱

تصویر شماره ۲

منبع: سایت تبیان و آدرس سایت
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=50323
 

Thursday, March 3, 2011

فیلم اظهارات خمینی، خامنه‌ای، احمدی‌نژاد و ... درباره میرحسین موسوی


اگر این ویدیو را قبلا دیده‌اید، ضرورت دارد در شرایط فعلی نیز آن را ببینید. پس ازتماشای این فیلم مشخص‌تر می‌شود که باند‌های تبهکار با فرمانبری از چه کسانی، کشورمان ایران را به لبه پرتگاه کشانده‌اند. و با اینکه قبلا همه چیز را می‌دانسته‌ایم، اما روشن‌تر از گذشته بر همگان ثابت خواهد شد، که آتش اصلی فتنه از گور چه فتنه‌گرانی برخواسته است: آنهایی که خود را به موش‌مردگی زده‌اند و پس از تظاهرات و اعتراضات گسترده اخیر ملت در سرتاسر جهان، صدایشان در حلقوم خفه شده است و از ترس به  گوشه‌ای خزیده‌اند

اما سوال اساسی اینک اینست: آیا شگرد آدم‌ربایی که از زمان خلیفه‌گری خامنه‌ای در جهت حفظ سلطنت وی، در مورد دگراندیشان تاکنون اعمال شده است، در مورد میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز کارساز خواهد بود؟ پاسخ این سوال بزودی روشن می‌شود! ضمنا سه‌شنبه‌های هماهنگ شده ۱۷ اسفند و ۲۴ اسفند از هم اکنون روزهای پر دغدغه رژیم بشمار می‌رود

   
آدرس فیلم در یوتیوب

Wednesday, March 2, 2011

حکومتی که با یک ملت تصادف کند، درست شدنی نیست و فقط بدرد اوراقچی می‌خورد

رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به مثابه اتوبوسی است به رانندگی راننده‌ای بی‌خرد! این اتوبوس که هیچگاه آنطور که شایسته است، خیر و برکتش به ملت یعنی صاحبان اصلی آن نرسیده است و طی شش هفت سال گذشته سرنشینانی ندارد به‌جز افراد «خودی» حکومت، چندی است که سرراننده آن و دستیارانش هنگام رانندگی سرمست از باده قدرت، کنترلی بر اتوبوس، جاده و مردمی که از کنار آن می‌گذرند ندارند. همه ما دیدیم این اتوبوس که به ادعای گردانندگانش ترمز بریده است چگونه در جاده پرپیچ و خم دیکتاتوری پس ازگذرازپیچ‌های تند و خطرناک ۳ خرداد و ۱۸ تیر ۷۸ بالاخره گرفتار گردنه خرداد و تیر ۸۸ گردید و با هر بدبختی، سربالایی عاشورا و پس از آن بیست و دوم بهمن ۸۸ را طی کرد 
اما چون موتورش نیم سوز شده بود، و متخصصانی که قادر بودند با تعویض فقط موتور ونه راننده آنرا به دوراهی «اصلاحات» برسانند، همگی یا درگوشه زندان سر می‌کردند، یا کشور را ترک کرده بودند و یا در حصر و سانسور بسر می‌بردند، بنابراین با راهنمایی چند  شیاد و دروغگو که خود را بعنوان متخصص درجه یک جازده بودند، امرتعمیراتوبوس انجام که نشد هیچ، با دادن آدرس غلط نیز مسیرش را به جاده‌ای پر از سنگلاخ انداختند و سرانجام این اتوبوس بخت برگشته به راهی بدون بازگشت و بن‌بست‌گونه‌ای وارد شد با حالی نزار و از نفس افتاده، وهمانطور که پیش‌تر نیز اشاره شد با راننده‌ای نابلد، کله‌شق و بی تدبیر و کمک‌رانندگانی بدطینت، خودخواه و دارای سابقه قتل‌های بیشمار در سفر‌های گذشته و با مسافرانی، همگی از جنس خودی و نه ملت. درنهایت طی چندین نوبت، چنان با کوه سربه آسمان کشیده ‌و استوار، پوشیده از«خس و خاشاک» به نام «مقاومت» تصادف کرد که در حال حاضرتقریبا چیزی از آن باقی‌ نمانده است، ضمن اینکه گردنه پر مخاطره چهارشبه‌سوری نیز پیش‌روست
 اینک به‌نظر می‌رسد این آهن پاره‌ که با یاری نظامیان مستقر در کوره‌راه‌ها که مشغول انجام پروژه‌های پرسود و آنچنانی هستند، دست از پا درازتر، به ده‌کوره‌ای هدایت شده است و توان به حرکت در‌آمدن ندارد. تا اینجای کار انتقال این حکومت به این نقطه دور دست، آنچنان هزینه‌ای سرسام‌آور روی دست ملت گذاشته است که هزینه کردن بیشتر برای آنکه دوباره سرپا شود، آفتابه خرج لحیم خواهد بود
به باور من این اتوبوس، قابل درست شدن نیست و فقط بدرد اوراقچی‌ها می‌خورد و ما ملت نیز اگر قرار است هزینه تازه‌ای پرداخت کنیم، کمی بیشتر می‌پردازیم و در عوض صاحب یک دستگاه اتوبوس نو و آخرین مدل با رانندگانی خردمند و دستیارانی وفادارو پاسخگو به صاحبان اصلی خودش یعنی ملت می‌شویم. به یقین اتوبوس جدید با یک برنامه تعمیرو نگهداری علمی و مدون و نظارت دانش‌آموختگانی کار‌آزموده و با تجربه می‌تواند تا سالهای سال، سرزمین‌ سبزمان و مردمانش را بهره‌مند کند. اگر ما ملت در این راه بیشترهمت کنیم و این پروژه بزرگ و ملی را به سرانجام ‌برسانیم، بی شک سرافراز نسل‌های سپس‌تر خواهیم گشت  

Tuesday, March 1, 2011

باید هرچه زودترازسوی مخالفان، شورای رهبری تشکیل شود


برای جلوگیری از هر نوع هرج و مرج و بی‌برنامگی، پس از سقوط حکومت اسلامی موجود، به باور من خردمندان گروههای معترض و مخالف، چه در داخل و چه در خارج از کشور ضرورت دارد با همدلی و همفکری در اندیشه تشکیل یک شورای رهبری باشند، این می‌تواند به گونه‌ای صورت پذیرد که نمایندگان همه گروهها با هر تفکر و اندیشه‌ای در کنارهم و بدور از هرگونه خودمحوری و هرنوع اقتدارطلبی، برای اجرای پاره‌ای امور مهم دوره انتقال که تشکیل زیر گروههایی را ضروری می‌نمایاند وآنها را می‌توان به شرح زیر برشمرد، به رایزنی بپردازند. بدون تردید بسیاری از گروه‌های سیاسی با تجربه، از پیش تدابیری را اندیشیده‌اند و از آمادگی نسبی برای ایفای نقش در دوران پس از سقوط دیکتاتوری فعلی برخوردارند، اما قصد اصلی این نوشتار بیشتر تاکید دارد برهمگرایی، هم‌اندیشی و خردورزی و یادآوری این نکته که بدون شک تک‌روی درچگونگی تشکیل حکومت تازه راهی به جایی نخواهد برد و هر کس و هرگروهی که در اندیشه هم‌نشینی با دیگران نباشد، به گونه‌ای به هرج و مرج که خطراز دست رفتن حاکمیت ملی کمترین پیامد آن است، یاری خواهد رساند و به گمان من از نظر ملت در فردای ایران آزاد قادر نخواهند بود نقش موثری ایفا نمایند

یکم: زیرگروه همه‌پرسی برای تعیین نظام سیاسی آینده کشور و چگونگی برپایی انتخابات برای تعیین نمایندگان مجلس موسسان 
دوم: زیرگروه چگونگی حفظ تمامیت ارضی کشور و وحدت ملی
سوم: زیرگروه رسانه و تبلیغات شامل رادیو، تلویزیون و روزنامه‌ها
چهارم: زیرگروه امور قضایی و رسیدگی به جنایات خیانتکاران و دژخیمان رژیم ساقط حکومت اسلامی
پنجم: زیرگروه امور بین‌المللی و امور کنسولگری شهروندان ایرانی مقیم خارج از کشور
ششم: زیر گروه حفظ نظم و آرامش و ایجاد امنیت جان و مال شهروندان داخل کشور
هفتم: زیرگروه تدوین رئوس کلی قانون اساسی وآماده کردن آن به عنوان یک الگوی مقدماتی و تحویل به مجلس موسسان برای اعمال تغییرات احتمالی و تدوین نسخه نهایی
هشتم: زیرگروه چگونگی تشکیل دولت موقت و امور وزارتخانه‌ها و تامین امنیت فرودگاه‌های کشور
نهم: زیرگروه امور امنیتی شامل شناسایی خائنان به ملت و کشور و جلوگیری از تشکیل گروههای تروریستی پس‌مانده از رژیم اسلامی 
دهم: زیرگروه هماهنگی و مدیریت امور تامین نیازهای اولیه مردم
یازدهم: زیرگروه امور استان‌ها و شهرستان‌ها
دوازدهم: زیرگروه امور دلجویی و تامین خسارت برای تمامی کسانی که به هر نحوی دچار آسیب جانی و مالی ناشی از رفتار‌های ددمنشانه رژیم شده‌اند

***

از منظر خیلی از خوانندگان این مطلب، این احتمال وجود دارد، که نگارنده را خیلی خوش‌بین و یا یک انسان الکی دل‌خوش و شاید هم تهی مغز بپندارند و در دل بگویند  که «نه به دار است و نه به بار» طرف گفتگو از تشکیل شورای رهبری می‌کند
دوستان نازنین! داشتن ایده و سناریو برای هر امری و درهر شرایطی، بهتر از نداشتن آنست. ما نمی‌خواهیم و نباید در شرایط بحرانی و تحمیل شده، آچمز شویم
زنده باد آزادی