به فاصله دوسه روز دو خبر بد پیرامون زندانیان سیاسی منتشر شد. اول زجرکش شدن محسن دکمهچی در زندان و دوم وفات میراسماعیل موسوی، پدر مهندس میرحسین موسوی
اولی کسی بود که خانواده زندانیان سیاسی و تبعیدیان را تروخشک میکرد. اما دستگیر و زندانی شد و چون برای شرکت در نمایشهای مسخره و مشمئزکننده تلویزیونی زیر بار تهدید و تطمیع بازجویان و شکنجهگران رژیم نرفت، ضمن تحمل شکنجه، و با داشتن سابقه بیماری، مورد رسیدگی مسولان زندان قرار نگرفت و سرانجام با درد بسیار بدرود حیات گفت. آرزوی شکیبایی برای خانواده و بازمانگانش داریم
دومی اما پدر مهندس میرجسین موسوی است که خبر دار شدیم دارفانی را وداع گفته است. دوستان! یک پدر یا یک مادر در این سن و سال مگر چه میزان تحمل خبر بد در مورد عزیزو جگرگوشه خود دارد؟ این رژیم، سفاکی را به جایی رسانده که از ملاقات زندانی با فرزندان و والدین ممانعت بعمل میآورد و بدتر از آن ادعای رعایت حقوق بشریاش گوش فلک راپاره کرده است. این مورد، نخستین مورد نبوده و آخرین نیز نخواهد بود، چرا که در ۳۲ سال حاکمیت رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بسیار داستانها از این دست شنیده و دیدهایم که منجر به دقمرگ شدن عزیزان ووابستگان نزدیک یک زندانی و دربند سیاسی شده است. به سبب این پیشامد به مهندس موسوی که آرزو داشت دست پدر را به رسم نوروز ببوسد و تمامی بازماندگان تسلیت میگوییم و صبر آرزومندیم
***
اما به باور من، رخداد درگذشت پدر میرحسین موسوی میتواند، فرصت دیگری برای نشان دادن خشم ملت بوجود آورد. بیاییم با شرکت پرشمار و پررنگ خود در تمامی مراسم، اعم از تشییع و ترحیم، آرامش نوروزی رژیم را درهم شکنیم