Sunday, April 28, 2013

شایعه ۸ میلیون رای: بازی تازه‌ی رژیم با مردم؟


اگر چه با انتشار شایعه "۸ میلیون رای به نفع احمدی‌نژاد به صندوق‌های رای ریخته شد" در سایت "بازتاب" بسیاری گمان می‌کنند، این عمل سایت مربوطه، برملا کردن آخرین حربه "بگم بگم" احمدی‌نژاد بوده برای ضربه زدن به حیثیت علی خامنه‌ای، اما با نگاه عمیق‌تر، این گمانه زنی تقویت می‌شود که می‌توان اهداف دیگری در پشت ماجرا جستجو کرد! به باور من بسیار بعید است که رسانه‌‌های مشکوک زیر نظر دستگاه‌های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی که قرار است افکار عمومی را به بازی گیرند، ساده‌لوحانه اشتباهاتی از این دست را مرتکب شوند، به ویژه آنکه سایت "بازتاب" و خبری به نفع احمدی‌نژاد!!؟ از سوی دیگر با وجود حساسیت‌های دستگاه رهبری نسبت به پوشش خبری امور انتخابات، فریبکارانه نیز می‌نماید، خبر‌گونه‌ای از زیر دست این رسانه‌ در برود، آنرا برای مدتی هر چند کوتاه به نمایش بگذارد، سپس طوری وانمود کند که جلوی آن گرفته شده و حذف گردیده است

همچنین القای چنین پنداری که با انتشار این خبر افشاگری‌ قول داده شده توسط احمدی‌نژاد که همانا بی‌آبرویی علی خامنه‌ای می‌باشد، کلید خورده است، به باور این نگارنده، دروغی بیش نیست، چراکه از همان روز نخست پس از انتخابات ۸۸ و پس از اعلام ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و تبریک به او، از دهان رهبر - قبل از اعلام نتیجه از سوی وزارت کشور و تایید آن توسط شورای نگهبان - مُهر بی‌آبرویی بر پیشانی خامنه‌ای زده شد و هنوز هم پس از حدود ۴ سال از آن واقعه و رخدادهای خون‌آلود پس از آن، چنین ننگی از دامن او پاک نشده است (بیت رهبری و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم، بر این موضوع کاملا واقفند). پس می توان این سوال را مطرح کرد که این دسته از شایعات آیا نمی‌تواند بازی تازه‌ی رژیم باشد با مردم و طی آن چه اهدافی دنبال می‌شود؟

یکم: رژیم نیازمند پرشور کردن یا داغ جلوه دادن انتخابات است و دلایل آن از دید همگان پنهان نیست، بنابراین اگر بتوان با ترفندهایی دل آسیب‌دیدگان و سرخوردگان پیامدهای انتخابات ۸۸ را خنک نمود، به گونه‌ای که میلیون‌ها نفر از مردم که تا این لحظه تصمیم ندارند در رای‌گیری انتخابات ۹۲ شرکت کنند (چه آنهایی که از اساس مخالف شرکت در انتخابات هستند و چه آنهایی که از طیف طرفداران کارگزاران و اصلاح‌طلبان می‌باشند و در صورت عدم وجود نامزد شاخصی از آن طیف، در مراسم رای‌گیری - بویژه بصورت گسترده - حضور نخواهند یافت) را ترغیب به شرکت نمایند، تا از به رخ کشیدن شرکت پر تعداد رای‌دهندگان، هم تکلیف‌ منتقدان و مخالفان داخلی را به یکباره پس از انتخابات یکسره کنند و از سوی دیگر اهداف بین‌المللی و داخلی را که نقش شرکت مردم در انتخابات در آنها بی‌تاثیر نبوده و نیست را دنبال نمایند. آنچه که روشن است، برای حکومت شرکت کردن در انتخابات نقش با اهمیت‌تری دارد نسبت به اینکه به چه کسی رای داده شود (طرفدار احمدی‌نژاد باشد یا دیگران) چرا که تجربه نشان داده است با ساختار موجود اجرایی و نظارتی مربوط به انتخابات، هر کس که تشخیص داده شود از صندوق‌ها بیرون خواهد آمد

دوم: با توجه به انعکاس وسیع خبر مورد گفتگو در تمام رسانه‌های برون‌مرزی، این شایعه می‌تواند، سطح مطالبات مردم پیرامون شعار "رای من کو" و بحث تقلب در انتخابات که موسوی را برنده دور اول انتخابات می‌پنداشت، در اذهان به درجه پایین‌تری نزول دهد و میزان محبوبیت موسوی را در دوره نامزدی‌اش در سال ۸۸، از سطح یک برنده مطلق، به موقعیت نامزدی که به دور دوم - به همراه احمدی نژاد - راه ‌می‌یافته، کاهش دهد! از سوی دیگر نیز به صرافت افتاده‌اند که رای احمدی‌نژاد را هم، به‌گونه‌ای حیله‌گرانه بالاتر از آن میزانی که به نظر می‌رسد به او رای داده‌ شده - مثلا ۷ یا ۸ میلیون واقعی را ۱۶ میلیون - نشان دهند

سوم: قدرت علی خامنه‌ای و بیت او را در تغییر نتایج انتخابات، به کسانی که خارج از زمین بازی او سودای قدرت گرفتن در سر دارند و می‌پندارند بدون پشتیبانی‌ غیرقانونی او می‌توانند بر مسند دستگاه اجرایی تکیه زنند، یادآوری کنند

Sunday, April 21, 2013

از شب هنوز مانده دودانگی: نوکری خامنه‌ای‌ها آری یا نه؟


آن روزهای تلخ را فراموش کرده‌اند! نکنه یادمان رفته است که نسرین ستوده هنوز در زندان است و معلوم نیست زیدآبادی در کدام ناکجاآبادی در حبس و تبعید! هنوز آسفالت خیابانی که خودرو نیروی انتظامی، مردم را زیر گرفت رنگین مانده است! هنوز صدای تیری که سید علی حبیبی موسوی را در جلوی خانه‌اش نقش بر زمین کرد، در گوش‌هایمان زوزه می‌کشد! هنوز از سردخانه‌هایی که در آنها از کشته، پشته ساخته بودند، بوی متعفن عرق دژخیمان به مشام می‌رسد! هنوز آجرهای چهاردیواری بازداشتگاه کهریزک، اثر تجاوز و شکنجه و کشتار را بر خود دارد! هنوز متهمان درجه یک کشتار ماه‌های پس از خرداد ۸۸ دارند ول می‌گردند و به ریش و گیس‌ همه‌مان می‌خندند، هنوز دانشجویانی که در کوی دانشگاه مورد حمله و ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند، در زندان‌ها بسر می برند و هنوز بسیاری هستند که ماه‌هاست اجازه مرخصی از زندان نداشته و محرومند از دیدار همسر و فرزند و مادر و پدر و خلاصه عزیزی چشم براه

براستی ما را چه می‌شود؟ چه شد آن مطالباتی که برای شرکت در انتخابات، پیغام می‌دادیم و چه شد آن‌همه خونی که به ناحق ریخته شد، که پایمال‌اش کرده‌اند و داریم لگد مال‌اش می کنیم!؟ آیا از سر نابخردی و به بهانه از دست رفتن ایران‌مان تنور انتخابات را داغ نمی‌کنیم!؟ چکاره‌ایم و چه در چنته داریم که می‌خواهیم ایران را نجات دهیم؟ آیا خود را بازیچه دست اوباش نمی‌کنیم!؟ فراموش نکرده‌ایم آن زمان را که کشور به این روز نیفتاده بود، آری فرصت‌ها را سوزاندیم و خود‌کامه‌گان را که این چنین بر اریکه قدرت تکیه نزده بودند و همواره واهمه داشتند از افشاگری‌هایی که بنا بر مصلحت، در حد قول به مردم باقی ماند، بال و پر نچیدیم تا چنین شد، که می‌بینیم! از مال و جان ملت بردند و خوردند و کشتند و خرابه‌ای در ورطه قحطی و فلاکت و تنگدستی برای‌مان بجا گذاشتند

زهی خیال باطل است اگر بپنداریم که این افسارِ گسیخته بر دستان‌مان نهند و بگذارند سامان دهیم مُلکی را که ثروت‌اش تا سال‌ها بعد به تاراج رفته است! آیا شرایط بازی و ساختار حکومت به گونه‌ای تغییر کرده تا کسی یا گروهی قادر شود مُلک و ملت نجات دهد؟ نامزد شدن در این انتخابات حاصلی جز بدنامی ندارد و بی‌شک به خودکشی سیاسی می انجامد! عده‌ای خودشان را دارند گول می‌زنند، و سعی دارند ما را نیز بفربیند و در پندار خام خود نشان‌مان دهند "در آسمان شب، پرواز آفتاب را اما غافلند که ملت دریافته‌ است "هنوز از شب مانده دودانگی" و وارد این بازی نخواهد شد! آیا براستی دوباره باید دنبه پرچربی حاکمان را فربه‌تر کرد: نوکری خامنه‌ای‌ها آری یا نه؟

***
داخل گیومه وام گرفته از اشعار احمد شاملو