هنوز در این اندیشهام که بسیاری از بازیهای امنیتی رژیم از جمله نشان دادن اختلاف بین خامنهای و طیف احمدینژاد (هر روز یک خبر داغ و جنجالی از آن موضوع سربرون میکند: ماجراهای اسفندیار رحیممشایی-عباس امیریفر-محمد شریف ملکزاده-حمید سجادی-محمد رضا رحیمی-حمید بقایی-محمد علیآبادی و سخنرانیهای آتشین بر علیه یکدیگر و...) و نیز بسیاری از اتفاقاتی که از قضا در بسیاری از موارد، رژیم در بوجود آوردنش نقش بسزایی دارد (دستگیری هما پروز-بازداشت مریم مجد-اعترافات سردار مدحی-خشک شدن دریاچه ارومیه-کشاورزی بر بام کاخ هخامنشی-پاک کردن نقاشیهای دیواری شاهنامه-تفکیک جنسیتی-تجاوزات گروهی و فردی و...) و یاری خود رژیم به پررنگ مطرح شدنشان در رسانهها، میتواند انحراف افکار عمومی از مسایل عمدهای باشد که حکومت با آنها بهشدت دست بهگریبان است و هر آن این امکان وجود دارد که موجبات تسریع در سقوط رژیم را فراهم کند
در حال حاضر انتخاب نماینده حقوق بشر و قرار آمدنش به ایران، به سبب وجود زندانیانی که تحت هیچ شرایطی حاضر به پنهانکاری مصیبتهایی که رژیم بر سرشان آورده نیستند، و راه حل دیگر که میتواند حکومت را برای کوتاه مدت از مخمصه رها کند، آزاد نمودن سیاسیونِ دربند است که به تعبیر حکومت این نیز مشکلساز خواهد بود چرا که خطر همبستگی دوباره با ملت و دردسرهای تازه برای خودکامگان را میتواند درپی داشته باشد، در مجموع، رژیم را در بنبست کامل قرار داده است. از دیگرسو با توجه به اینکه حکومت در آخرین انتخابات، آخرین قطرههای مشروعیت خود را از دست داد و نیز به لحاظ مشکلات داخلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و شکستهای پی در پی در امور خارجی، و نیز بهم ریختگی اوضاع منطقه و خیزشهای مردمی، رژیم را در بدترین موقعیت خود در طول ۳۳ گذشته قرار داده، لذا این گمانه بسیار به یقین نزدیک میشود که حاکمان بهگونهای با بخشی از مخالفان نسبتا نرمخو، معاملهای صورت دهند و طی آن قولهایی داده شود و نتیجه اینکه، تعدادی جذب گردند و نیز نامزدهای «بد» و «بدتر» به بازار سیاست معرفی و خلاصه فضای انتخابات را دوباره گرم و پرشور کرده یا داغ بودنش را وانمود کنند
آنچه که بسیار روشن و مسلم است، با توجه به شواهدی که به آنها اشاره شد، چنین بهنظر میرسد که رژیم بیش از پیش آماده «رفتن» است، و در این رهگذر، شرکت در هر انتخاباتی که متولی برگزاری آن حکومتیان فعلی باشند، چه بهعنوان نامزد و چه بهعنوان رایدهنده، دهنکجی به کسانی است که با خون خود لالهزار جنبش را گلگون نگهداشتهاند، و نیز نشان دادن انگشت بیادبی به تمامی زندانیان سیاسی دربند و رهبران جنبش خواهد بود. این امر با توجه به اعمالی که در دو سال گذشته از سوی خامنهای و عمال او سرزده است، پیامدی نخواهد داشت جز کلفتتر شدن دنبه علی خامنهای و همدستان او و سرانجام بالارفتن هزینه سقوط حکومت برای ملت و نیز ایجاد مشروعیتی دوباره برای آنها، در عرصه بینالمللی و از طرف دیگر بوجود آوردن یاس و ناامیدی در مردمی که جنبش را تا اینجای کار همراهی و هدایت کردهاند، و فقط مانده است تکان نهایی تا سرنگونی