نکات برجستهای که از آخرین مصاحبه تلویزیونی احمدینژاد میتوان برداشت کرد، به این یقین نزدیکمان میکند که او با دنیای آیینهبینها، رمالها و کفبینها کاملا قطع رابطه نکرده است: حرفهایی که او بدون استناد به مدرک موجه و قابل قبولی عنوان میکند که در میان آنها تنها به دو نکته بسنده و آنها را بازگو میکنیم
اول اینکه او اظهار میکند: «اطلاعات دقيقی از وضعيت بن لادن داشتيم كه وی قبل از كشته شدن در اختيار نيروهای نظامی آمريكا بوده و از سوی اين نيروها به بيماری دچار شده بود. روزی كه آمريكايیها اعلام كردند بن لادن را كشتهاند، وی در اختيار آنها بود. در واقع بن لادن با وجود بيماری به دليل مقاصد سياسی از سوی آنها كشته شده است.» که این فرمایش میتواند نشانی باشد از وجود ارتباط احمدینژاد با دنیای کفبینی و رمالی، در جایی که وزیر اطلاعات مورد دعوایش با خامنهای که پس از رسانهای شدن خبر کشته شدن بنلادن، به واقعه رخ داده، چنین واکنش نشان میدهد: «اخبار و اطلاعات دقیق و اسناد موثق و دقیق و قابل توجهی داریم که نشان می دهد بن لادن از مدتی قبل به دلیل بیماری اصلا در قید حیات نبوده که آمریکایی ها با فرا فکنی ادعا می کنند که او را کشته اند.» ابراز چنین موهوماتی این سوال را مطرح میکند که این تناقضگوییها در اظهارات اولا از کجا سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر ابراز اینگونه کلیگوییها که از عهده هر ننه قمری برمیآید، نیاز به مدرک و سند دارد، لذا در جاییکه رییس جمهور یک کشور چنین ادعایی میکند باید روشن کند، که بنلادن از کی و چگونه بدست آمریکاییها افتاد، و مستنداتی ارائه کند تا برای خودش و دستگاه اطلاعاتی کشورش وجهه و اعتبار بینالمللی دست و پا کند
دوم اینکه میگوید: «تنها كشور جهان كه هيچكس در آن «برهنه» و «گرسنه» نيست، جمهوري اسلامي ايران است» به گمان من یا از تخیلی برمیآید که به مواد قوی مخدر آغشته باشد یا تحت تاثیر عدهای شیاد که رمال و آیینهبین نامیده میشوند، شکل گرفته باشد. در این زمینه سوال اینست که مستندات این پیشرفت و تعالی چیست؟
آخر اینکه چرا آقای احمدینژاد بهعنوان رییس جمهور باید از آنچه که در جامعه تنگدست و فقیر ایران میگذرد اینقدر بیاطلاع باشد؟ کودکان کار، کارتنخوابها، حلبیآبادها، طلاقها، قتلها، تنفروشیها، آگهیهای رنگارنگ فروش کلیه و ... همه ریشه در یک اقتصاد بیمار و رو به زوال دارد و نهایتا یا این آقا معنی «برهنه» و «گرسنه» را نمیداند که بعید است و یا نشان از قالتاق بودن رییس جمهوری دارد با نام احمدینژاد و در این میان وای بهحال آن رهبر بیبصیرتی که بازیچه دست چنین شخص و جریانی قرار گرفته و با افتادن در مسیر خود خواسته پس از انتخابات، دیگر نه راه پیش دارد و نه راه پس