روزنامه کیهان روز شنبه در صفحه اول خود از عزادار شدن رژیم اسراییل به خاطر نزدیکی این دو گروه فلسطینی خبر میدهد، در صورتیکه به گمان من ایران هم کمتر نگران، از حال و روز خود با شرایطی که پیش آمده نباید باشد. آیا ایران در صحنه بینالمللی در شرایطی قرار گرفته که دیگر از مواضع گذشته خود عدول کرده است؟
سالها بود که ایران مانعی برای نزدیکی دو گروه فلسطینی حماس و فتح بهشمار میرفت و هرگاه که آنها قصد همنشینی و رفاقت داشتند، سروکله یکی از نمایندگان علی خامنهای با توبرههای پر از دلارهای نفتی متعلق به ملت ایران، در منطقه آشوبزده فلسطینیها که یا از طریق کورهراههای حزبالله به آنها میشد دست یافت و یا از گردنههای سوریه که بشار اسد برای دریافت حقوق گردنهبگیری خود در آنجا همیشه حاضر بود
از سوی دیگر با نگاهی به مشکلات بسیار جدی که برای سوریه و در راس آن بشار اسد پیش آمده، میتوان این گمان را به یقین مبدل ساخت که سلاحهای سیاسی حکومت جمهوری اسلامی در منطقه که همواره بیپروا از آنها بهمثابه بازوهای توانمند خود نام میبرد، و با چماق آنها غربیها را تهدید میکرد واز آنها در مذاکرات و چانهزنیها به عنوان برگ برنده بهره میبرد، دارند یکی یکی به برگهای سوخته تبدیل میشوند، که آخرین آنها، اهرم فشار حزبالله در لبنان است، و باید منتظر نشست و دید رابطه حزبالله با حکومت ایران و در راس آن با خامنهای به کجا خواهد انجامید؟
براستی چه بر سر رژیم ایران دارد میآید؟ هنگامی که گفته میشود رژیم جمهوری اسلامی در بدترین و متزلزلترین شرایط چه در عرصه بینالمللی و چه در صحنههای سیاسی و اجتماعی در داخل کشور در ۳۲ ساله عمر خود بسر میبرد، به باور من پر بیراه نیست، ضمن اینکه همه آگاهیم که رژیم در داخل نیز دست به گریبان مشکلات عدیدهای اقتصادی است و از سوی دیگر نیز نقبی زد به لوسبازیهایی که در راس دستگاه اجرایی و به نقشآفرینی احمدینژاد دیده میشود: واقعهای که در تاریخ هیچ کشوری شاید سابقه نداشته باشد. قهر و خانهنشین شدن رییس جمهور با مقام بالادست خود. در این رابطه میتوان به رییسجمهور نهیب زد که آقای احمدینژاد! چنانچه نمیتوانی با این شرایط کار کنی استعفا بده و بیست و چند میلیون رایدهنده ادعاییات را بینداز به جان رهبرت! آنچه مسلم بهنظر میرسد، تمامی شرایط به زیان جمهوری اسلامی دارد تغییر میکند. آیا پیش درآمد سمفونی مرگ رژیم جمهوری اسلامی در حال نواخته شدن است؟
براستی چه بر سر رژیم ایران دارد میآید؟ هنگامی که گفته میشود رژیم جمهوری اسلامی در بدترین و متزلزلترین شرایط چه در عرصه بینالمللی و چه در صحنههای سیاسی و اجتماعی در داخل کشور در ۳۲ ساله عمر خود بسر میبرد، به باور من پر بیراه نیست، ضمن اینکه همه آگاهیم که رژیم در داخل نیز دست به گریبان مشکلات عدیدهای اقتصادی است و از سوی دیگر نیز نقبی زد به لوسبازیهایی که در راس دستگاه اجرایی و به نقشآفرینی احمدینژاد دیده میشود: واقعهای که در تاریخ هیچ کشوری شاید سابقه نداشته باشد. قهر و خانهنشین شدن رییس جمهور با مقام بالادست خود. در این رابطه میتوان به رییسجمهور نهیب زد که آقای احمدینژاد! چنانچه نمیتوانی با این شرایط کار کنی استعفا بده و بیست و چند میلیون رایدهنده ادعاییات را بینداز به جان رهبرت! آنچه مسلم بهنظر میرسد، تمامی شرایط به زیان جمهوری اسلامی دارد تغییر میکند. آیا پیش درآمد سمفونی مرگ رژیم جمهوری اسلامی در حال نواخته شدن است؟
***
اخیرا در بسیاری مواقع شرطبندی جورج سوروس - از سرشناسترين چهرههای بينالمللی در زمينه مبارزه با رژيمهای ديکتاتوری - مبنی بر «رفتنی بودن» رژیم ایران در کمتر از یکسال - که در حضور میلیونها بیننده تلهویزیونی برنامه جی. پی. اس. شبکه سیانان مطرح شد - افکار مرا بهخود مشغول کرده، و در شگفتم که اگر حدس او به یقین تبدیل شود، او مسایل ایران را بگونهای همهجانبه میشناسد و به زیر و بم گرفتاریهای ایران بخوبی واقف است