دلایل بسیاری، گویای نزدیکی سقوط رژیم جنگافروز، خونخوار، جنایتکار، چپاولگر، نامردمی، و... اشغالگر جمهوری اسلامی به عنوان واقعیتی که در شرف وقوع است، احساس و دیده میشود. در این سخن قصد آن نیست که دلایل را یک به یک برشماریم، چرا که همگان بیش و کم از رفتار حکومت با مردمانش بیخبر نیست و از سوی دیگر مشکلات معیشتی که یکی از بیسوادترین و اختهترین دولتهای پس از جنبش مشروطه در کشورثروتمندی مانند ایران، تحت رهبری نابخردانه علی خامنهای، برای ملت به ارمغان آورده، تماما با گوشت و پوست و جانمان قابل لمس است
نکته بسیار مهمی که در اوایل اسفندماه ۸۹ - یکبار - بصورت نوشتهای کوتاه به آن اشاره شد، و مانند بسیاری دیگر از نکات آیندهساز از کنار آن جسته و گریخته عبور کردیم، اما بدلیل پراهمیت بودن بهرهگیری از خرد جمعی و باور به همگرایی بویژه در شرایط حیاتی و سرنوشتساز این روزها - که عجز و لابه دیکتاتور «خود حقیر خوانده» و صدای گوشنواز خرد شدن صندلی از درون پوسیده قدرت رهبر خودکامه، به طور شفاف شنیده میشود - در پی آن هستم که دوباره تاکید کنم، تشکیل یک شورای رهبری متشکل از نمایندگان همه گروههای سیاسی ناراضی از حکومت که هم خردمند باشند و هم خوشنام، ضروری است. به باور من سقوط این نظام چنان سریع رخ خواهد نمود که در صورت عدم آمادگی شورای موقت اداره کنندهی مملکت، برای سامان دادن کشور در روزهای نخست پس از سقوط، مشکلات بزرگی کشور را فرا خواهد گرفت. بیاییم لختی به خود آییم و اختلافات کهنهای را که سالهاست از طرح آنها هیچ طرفی نبستهایم، و جز سودآوری برای رژیم، هیچ پیامد دیگری برایمان نداشته است را، به کناری نهاده و در اندیشه ایرانی سربلند و آزاد، آستینهایمان را بالا زده، کمر همت ببندیم و کاری که حداقل در دو سال گذشته دغدغه خیلی از ما بوده است را به سرانجام رسانیم
نکته بسیار مهمی که در اوایل اسفندماه ۸۹ - یکبار - بصورت نوشتهای کوتاه به آن اشاره شد، و مانند بسیاری دیگر از نکات آیندهساز از کنار آن جسته و گریخته عبور کردیم، اما بدلیل پراهمیت بودن بهرهگیری از خرد جمعی و باور به همگرایی بویژه در شرایط حیاتی و سرنوشتساز این روزها - که عجز و لابه دیکتاتور «خود حقیر خوانده» و صدای گوشنواز خرد شدن صندلی از درون پوسیده قدرت رهبر خودکامه، به طور شفاف شنیده میشود - در پی آن هستم که دوباره تاکید کنم، تشکیل یک شورای رهبری متشکل از نمایندگان همه گروههای سیاسی ناراضی از حکومت که هم خردمند باشند و هم خوشنام، ضروری است. به باور من سقوط این نظام چنان سریع رخ خواهد نمود که در صورت عدم آمادگی شورای موقت اداره کنندهی مملکت، برای سامان دادن کشور در روزهای نخست پس از سقوط، مشکلات بزرگی کشور را فرا خواهد گرفت. بیاییم لختی به خود آییم و اختلافات کهنهای را که سالهاست از طرح آنها هیچ طرفی نبستهایم، و جز سودآوری برای رژیم، هیچ پیامد دیگری برایمان نداشته است را، به کناری نهاده و در اندیشه ایرانی سربلند و آزاد، آستینهایمان را بالا زده، کمر همت ببندیم و کاری که حداقل در دو سال گذشته دغدغه خیلی از ما بوده است را به سرانجام رسانیم
روی سخن من با اندیشمندان، فعالان و رهبران سیاسی در داخل و خارج از کشور - هردو - است. این سخن نه از سرتعارف است و نه شوخیبردار. کاری بس پرمسولیت و سخت، پیش روی همه شما خواهد بود، و بیشک چون بار آن بر روی شانههای شورای موقت رهبری برای انتقال قدرت - با کمترین هزینه برای ملت - بس سنگینی خواهد کرد، به همین لحاظ اگر این شورا - شورایی که به لحاظ فراگیر بودن، همه باید از آن حرف شنوی داشته باشند - از هماکنون شکل نگیرد و برنامههای دورهی سرنگونی و دورهی انتقال مدون نگردد، سپستر همه دچار سردرگمی فراوان خواهند شد و احتمال ربوده شدن دستاورد مردم یعنی آزادی توسط فرصتطلبان و تمامیتخواهان در لباس تازه، افزایش مییابد، که آنگاه چون، مردمان خون داده و ستمدیده، زیر بار چنین امری نخواهند رفت، ناگزیر کمترین پیامد آن اغتشاش و بلوا و درگیریهای گروهی طولانی مدت - اگر نگوییم از همپاشیدگی تمامیت ارضی - در سرتاسر کشور خواهد بود. پس تا دیر نشده با شکلگیری یک ائتلاف بزرگ، پیشگیری را جایگزین درمان کنیم که هزینهای بمراتب کمتر خواهد داشت
داریم به پایان فصل آخر کتاب حیات حکومت جمهوری اسلامی نزدیک میشویم: صحنههایی حماسی، همدلانه و پرشور از ملت بزرگ ایران را میتوان در ذهن به تصویر کشید و نوای دلانگیز مارش پیروزی وسرود آزادی را از هماینک با گوش جان شنید
***
داریم به پایان فصل آخر کتاب حیات حکومت جمهوری اسلامی نزدیک میشویم: صحنههایی حماسی، همدلانه و پرشور از ملت بزرگ ایران را میتوان در ذهن به تصویر کشید و نوای دلانگیز مارش پیروزی وسرود آزادی را از هماینک با گوش جان شنید