آنزمان که هیچ گونه تحریمی بر روی نفت وجود نداشت و دولت احمدی نژاد، طی ۶ سال از بابت فروش نفت و گاز، صدها میلیارد درآمد بدست آورد، معلوم نشد که چه بر سر پولهای نفتی آمد، که شاهد مدعا تنگدستی روزافزون مردمانمان بود و است. اما امان از آن روزی که قرار باشد درآمدهای نفتی کشور کاهش یابد. امروز خبرها گویای توافق اولیه در جهت تصمیم نهایی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، مبنی بر تحریم نفتی ایران بود، که در صورت عملی شدن آن سوال اینست که آیا اگر فروش نفت به غرب و احتمالا بدنبال آن، بعضی از کشورهای آسیای شرقی قطع شود، دولت ایران و دستگاه رهبری کشور، با پشتیبانی سرنیزهی نظامیان، همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد؟ وزیر نفت اعلام کرده است که ما نفتمان را پیش فروش کردهایم و نگرانی از بابت عدم حصول درآمد، وجود ندارد، اما نمیگوید روزهای پس از پیشفروش مثلا سه ماهه، بخش مهم درآمد کشور چگونه تامین خواهد شد؟
آنچه که از مفهوم قحطی در سالیان خیلی دور، در ذهن قابل تجسم است، این است که مثلا کالاهای اساسی از جمله نان و مواد غذایی در بازار نایاب میشده، و مردم در مضیقه بسر میبردند و چیزی برای خورد و خوراک گیر کسی نمیآمده و گاهی هم مرگ و بیماریهایی باعث کشتار میشده است. اما امروزه شکل قحطی در کشور ما بگونهای دیگر دارد نمود میکند. ممکنست جنس و کالا به وفور در بازار یافت شود، اما یارای خرید و تهیه آن برای مردم تنگدست وجود نداشته باشد
چنانچه سکان کشور همچنان بهدست بیکفایت حاکمان فعلی به سوی ناکجاآباد گردانده شود، آنچه که قابل پیشبینیست اگر تحریمهای نفتی، بهمورد اجرا گذاشته شود و کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نیز به کشورهای تحریمکننده بپیوندند، حکومت ایران تاب ادامه حیات را نخواهد آورد و هر آن میتوان انتظار داشت که رژیمیان به دست مردم به زیر کشیده شوند، مردمی که روزهای بهشدت وحشتناکی از منظر اقتصادی در انتظارشان است