پس از فشارهای اخیر غرب بر ایران با اهرمهای تحریم نفتی و بانکی، نخستین و شاید مهمترین موردی که پیش از سایر پیامدها، می تواند مورد توجه قرار گیرد، راه و روشی است که از رژیم جمهوری اسلامی می توان به صورت یک طرح انتظار داشت. برای ترسیم ماتریکس ریسک رژیم در ماندگاری بر سر قدرت، در وهله اول، نگاه به سیاستهای آتی داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را با وجود چهار مولفه اصلی: مقابله - همسویی و تعامل - مردم - جامعه جهانی، ضروری میسازد و از این مدل میتوان چهار سناریو زیر را پیشبینی کرد
در سناریوهای زیر مقصود از مطالبات مردم آندسته از انتظاراتی است که مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اخیرا مطالبه اقتصادی را در برمیگیرد و دارای سقف و کف است و در صورت تن دادن حکومت به آنها می توان تغییرات ساختاری مهمی در حکومت انتظار داشت. اما مقصود از مقابله یعنی تن ندادن حکومت به خواستها - اعم از خواستهای مردم و انتظارات جامعه جهانی - با هر روشی مانند جنگ و کودتا و سرکوب و ... که مقدور باشد
سناریوها
یک - همسویی با مردم و همزمان تعامل با جامعهجهانی
دو - مقابله با مطالبات مردم و همزمان تعامل با جامعهجهانی
سه - همسویی با مردم و همزمان مقابله با جامعهجهانی
چهار - مقابله با مطالبات مردم و همزمان مقابله با جامعهجهانی
هر کدام از سناریوها دارای نقاط قوت و ضعف برای سه طرف درگیر یعنی ملت، جامعهجهانی و رژیم میباشد. اما آنچه که در تمام حالات وجود دارد میزان ریسکیست که رژیم برای ماندگاری در حکومت باید بپذیرد. این نگارنده وارد جزییات هر سناریو و ذکر محدودیتها و امکانات طرفین، با این قصد که خوانندهگان نوشتار، آنرا مورد بحث و طوفان مغزی قرار دهند، نشده است. تنها یک توضیح را ناگزیرم عرض کنم که اگر به خانه شماره یک در ماتریکس بالا توجه کنید، زمانی رژیم در آن نقطه از ریسک قرار دارد که سقف مطالبات ملت را به مورد اجرا گذارده باشد که مهمترین نکتهی آن برداشته شدن اصل ولایت فقیه از قانون اساسیست. شاید این تحلیل کوتاه، نوری بتاباند بر راهی که جنبش باید در پیش گیرد: آیا با موقعیتی که بوجود آمده، این رژیم، در خانهی شمارهی ۴ این ماتریکس قرار ندارد