احمدینژاد تا کنون لاف، فراوان زده است اما گفتههایش در زمینه اقتصادی، رنگ و بوی دیگری دارد، چون هر آنچه که اظهار کرده، در زمان حیات دولتاش مغایرت ۱۸۰ درجهای با آنچه که اتفاق افتاده را نشان می دهد. او بارها از قطعنامه های شورای امنیت به عنوان کاغذ پاره، یاد کرده و در چند مصاحبه بُنیه اقتصاد را چنان توانمند، تصویر کرده که چنین وضعیتی را با این سرعت و شتاب در پندار خودش هم متصور نبوده، اگر چه بارها و بارها کارشناسان عرصههای اقتصادی هشدار داده بودند راهی که احمدینژاد و تیمش میروند ره به ترکستان میبرد! او چندی پیش در مصاحبهای تلهویزیونی در برابر دیدهگان میلیونها تماشاگر، ارزش واقعی هر دلار را نهصد تومان اعلام نمود و برنامههای دولتش را در این مسیر به رخ کشید. هفته گذشته نیز در برابر تدابیر شورای پول و اعتبار مبنی بر افزایش بهره بانکی برای تسکین موقت التهاب بازار ارز و طلا، ایستادگی کرد و تصمیمات آن شورا را یکتنه به کناری نهاد
فروپاشی اقتصاد رژیم (قیمت سکه بیش از یک میلیون تومان و هر دلار آمریکا بیش از ۲۰۰۰ تومان و افزایش بیکاری و فقر از نشانههای آن است) که هم، معلول نابخردیهای دولت در تنظیم و اجرای سیاستهای مالی و پولی است و هم به لحاظ عدم همسویی راس هرم تصمیم ساز رژیم، با جامعه جهانی و در پی آن زمزمهی غربیها بر سر اعمال تحریمهای نفتی و بانکی، شدت گرفته (تحریم نفتی و بانکی توسط اروپاییان نیز به تصویب رسید)، دولت احمدینژاد را در یک قدمی قربانگاه قرار داده است. در جایی که جامعه بحران زده و رو به قحطی، نیازمند اظهارات ویژهی رییس دولت در این شرایط است، اما هم او و هم رییساش، علی خامنهای که در طول ۶ سال گذشته همواره پشتیبانی خود را از سیاستهای او دریغ نداشته، هردو سکوت اختیار کرده و سر در درون فرو بردهاند. شاید هم با توجه به سابقهای که از احمدینژاد وجود دارد همان به که خاموش بماند چرا که حرفهایش پایههای کارشناسانه ندارد، و ممکنست پیرامون اقتصاد به ویژه در مورد ارز و طلا اظهار فضلی کند که کار را خرابتر از اینای که هست، بنماید
از سوی دیگر رفت و آمد بدون حادثهی ناوگان نظامی آمریکا، بریتانیا و فرانسه در تنگه هرمز و آبهای خلیج فارس پس از تهدیدات دو هفته قبل نظامیان و سپاهیان مبنی بر بستن تنگه، از منظر آگاهان سیاسی، بسیار معنادار تلقی میشود و همچنین ناظران بر این باورند که عدم انجام مانور نظامی سپاه پاسداران در منطقهی خلیج فارس را - که وعدهاش قبلتر داده شده بود - ربط میدهند به نامهی تهدیدآمیز اوباما به علی خامنهای
سوال اما اینست که، ۱ - آیا با تصویب طرح تحریم نفتی و بانکی توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا و افزایش ناوگان نظامی غرب در آبهای خلیج فارس، روند فروپاشی اقتصاد کشور، رو به وخامت میگذارد و کار رژیم را یکسره خواهد کرد؟ ۲ - در این میان فقرو فلاکت مردم، زیر سکوت سنگینِ سران رژیم چه معنایی دارد؟
از سوی دیگر رفت و آمد بدون حادثهی ناوگان نظامی آمریکا، بریتانیا و فرانسه در تنگه هرمز و آبهای خلیج فارس پس از تهدیدات دو هفته قبل نظامیان و سپاهیان مبنی بر بستن تنگه، از منظر آگاهان سیاسی، بسیار معنادار تلقی میشود و همچنین ناظران بر این باورند که عدم انجام مانور نظامی سپاه پاسداران در منطقهی خلیج فارس را - که وعدهاش قبلتر داده شده بود - ربط میدهند به نامهی تهدیدآمیز اوباما به علی خامنهای
سوال اما اینست که، ۱ - آیا با تصویب طرح تحریم نفتی و بانکی توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا و افزایش ناوگان نظامی غرب در آبهای خلیج فارس، روند فروپاشی اقتصاد کشور، رو به وخامت میگذارد و کار رژیم را یکسره خواهد کرد؟ ۲ - در این میان فقرو فلاکت مردم، زیر سکوت سنگینِ سران رژیم چه معنایی دارد؟