درپی دستگیری عبدالفتاح سلطانی، به نظر میرسد دایرهی آزادیهای فردی و اجتماعی روز بروز بر وکلای مستقل که وکالت متهمان سیاسی را بر عهده داشتهاند، تنگتر میشود، در جایی که مشخص شده است، رژیم قصد جدی ندارد، با تاراجکنندگان ثروت ملت و اختلاس کنندگان گنده، برخورد کند. بد نیست یادآوری شود که بارها از خامنهای گرفته تا احمدینژاد و برادران لاریجانی تا دیگرانی که بر سر سفره رنگین بیت رهبری نشستهاند، ایران را آزادترین کشور جهان اعلام کردهاند. امروز دوباره احمدینژاد وقیحانه اعلام کرده است که:«کسی که به آزادی معتقد نباشد، انتقادپذیر نیست» در حالی که همین امروز، دادستان دولتآبادی اعلام کرده: «تبلیغ در ماهواره ممنوع است». آزادیای که احمدینژاد و خامنهای از آن گفتگو میکنند از جنس دیگریست و برای هزار فامیل دورهی جمهوری اسلامی صادق است که هر غلطی میخواهند، میکنند. در جایی که وکلای متعهد و صدها مثل اینها بهترین دوران زندگی خود را در زندانهای رژیم سپری میکنند، احمدی نژاد بازی همیشگیاش را تکرار میکند و خبر از آزادی آمریکاییهای دربندی را میدهد که دستگیری آنها با حرف و حدیث همراه بود و به آنها اتهام جاسوسی چسبانده شده بود. با هم نگاه میکنیم به اسامی تعدادی از وکلای دادگستری که به سبب داشتن وکالت آزادیخواهان و فعالان سیاسی، که یا دوران زندان را به پایان رساندهاند ویا هنوز در بازداشت و زندان بسر میبرند و یکی از احکام صادره که تقریبا وجه مشترک همهی احکام است محرومیتهای طولانی مدت برای ادامه کار وکالت است: رژیم ضد قانون، وکلا را دوست ندارد
دستگیری ناصر زرافشان، نسرین ستوده، محمد اولیاییفر، محمد سیفزاده، مائده قادری، خلیل بهرامیان، قاسم شعله سعدی، عبدالفتاح سلطانی و فراری شدن شادی صدر و محمد مصطفایی و نیز بازداشت دهها تن از وکلای دراویش، وکلای روزنامهنگاران، وکلای مقتولان قتلهای زنجیرهای، وکلای دانشجویان. همه و همه نشانههایی از حکمرانی بیقانونی یا همان «آزادی» مورد گفتگوی سران رژیم است. مگر جرم این وکلا چیزی غیر از دفاع از بی دفاع بوده است؟ نباید از بیدفاع، دفاع کرد؟