در گزارشی جامع از فرشته قاضی در "روزآنلاین" سهشنبه ۲۸ دیماه ۱۳۸۹آمده است: " خانواده های 5 زندانی سیاسی محکوم به اعدام در مصاحبه با "روز" نسبت به وضعیت آنان ابراز نگرانی کردند و از مردم ایران و سازمان های بین المللی خواستند نسبت به اعدام زندانیان سیاسی بی تفاوت نباشند. خانواده های زینب جلالیان، حبیب الله گلپری پور، زانیار مرادی، محسن و احمد دانش پورمقدم به روز گفتند "فرزندان آنها نه با خدا دشمنی کرده اند که محارب باشند و نه اسلحه به دست گرفته اند". آنها از مسئولان خواستند که با نقض احکام اعدام این زندانیان سیاسی، آنها را به زندگی بازگردانند. همزمان خانواده حسین خضری به "روز" گفتند که همچنان از سرنوشت او بی خبر هستند و با اینکه در رسانه ها خبر اعدام او منتشر شده اما پی گیری های آنها تاکنون هیچ پاسخی به همراه نداشته است. با شتاب گرفتن اعدام زندانیان سیاسی طی هفته های اخیر در ایران، افکار عمومی و خانواده های زندانیان به شدت نگران سرنوشت زندانیانی هستند که با حکم اعدام در زندان ها به سر می برند. علی صارمی و علی اکبر سیادت، دو زندانی سیاسی بودند که دو هفته پیش و در بی خبری مطلق اعدام شدند. حکم اعدام آنها به خانواده ها و وکلایشان ابلاغ نشده بود. سه روز پیش نیز رسانه های حکومتی از اعدام یک زندانی سیاسی در ارومیه خبر دادند. هرچند آنها نامی از این زندانی نبردند اما برخی رسانه ها از "حسین خضری" زندانی سیاسی کرد در این زمینه نام بردند. اما با گذشت سه روز، خانواده آقای خضری همچنان در بی خبری از وضعیت و سرنوشت او به سر می برند و عثمان خضری به "روز" می گوید: هیچ جوابی به ما نمیدهند، نه میدانیم حسین کجاست و نه میدانیم کسی که اعدام شد حسین هست؛ مثل شما می شنویم و در رسانه ها میخوانیم اما هیچ کسی جوابگو نیست. آقای مجتوی، وکیل حسین خضری نیز در تماس خبرنگار روز از سرنوشت موکلش ابراز بی اطلاعی می کندو می گوید هیچ خبری را نمی تواند تایید کند. او سپس از خبرنگار "روز" میخواهد که برای مصاحبه در دفتر کارش حضور یابد و می گوید در غیر این صورت هیچ خبری نمی تواند بدهد. حسین خضری، دهم مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم بازداشت و از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام "تبلیغ علیه نظام و همکاری با یکی از احزاب مخالف نظام" به اعدام محکوم شد. او در نامه ای خطاب به افکار عمومی تمامی اتهامات منتسب به خود را رد و اعلام کرده بود که تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف شده بود. روند فعلی اعدام زندانیان سیاسی در بی خبری خانواده ها و وکلای آنها و تحویل ندادن پیکر زندانیان اعدام شده به خانواده هایشان موجی از نگرانی ها را برانگیخته تا جایی که برخی وضعیت فعلی را با دهه شصت مقایسه کرده و هشدار داده اند که دهه شصت دیگری در حال رخ دادن است. در دهه شصت و بخصوص در تابستان ۶۷، هزاران زندانی سیاسی در بیخبری خانواده ها اعدام شدند و پیکرهای بسیاری از آنها به خانواده هایشان تحویل داده نشده و در گورستان خاوران به صورت دسته جمعی دفن شدند..." واما
***
بیاییم احساس مسولیت را در خودمان بیدار کنیم
روی صحبت خانواده های زندانیان سیاسی و طرف درخواست آنها، در درجه اول نیروهای سیاسی خارج از کشور است که دسترسی به مراجع بینالمللی حقوق بشر دارند و در درجه دوم نیروهای فعال سیاسی داخل. بیاییم احساس مسولیت مردم را در این رابطه تقویت و تحریک کنیم. تا کی می خواهیم سکوتمان را در برابر این حکومت جبار و خونخوار ادامه دهیم. سال میلادی تازه با حرکتهای مردمی در چند نقطه جهان آغاز شده و تا کنون نتایج مثبت و قابل توجهی داشته است. با عنایت به گستردگی ارتباطات و دسترسی به اطلاعات در زمینه های مختلف از طریق راهیابی به دنیای مجازی سبب شده است تا ملتهای زیر ستم به خود آمده و به دیکتاتورهای خود "نه" بگویند. ملت ایران که در یکصد سال اخیر همواره ثابت کرده است در راهاندازی جنبش های ضد دیکتاتوری پیشگام بوده، و در دو سال اخیر نیز نشان داده است با متمدنانه ترین شکل ممکنه در دنیای توسعه یافته، خودکامه و خودکامگی را بر نمیتابد، هم اینک باید همدل و یکصدا عدم شکیبایی خود را در ستمی که به ملت میرود، به دنیا بقبولاند وبا صدای رسا بگوید حکومت اسلامی شایستگی حکومت بر این ملت را ندارد! وقبل از هر چیزتک تک ما باید خود نیز رنجی که میبریم را باور کنیم. آیا داستان غمانگیز کشتار ملت در سال ۱۳۶۷ دارد تکرار میشود؟ آیا وقت آن نرسیده تا قبل از اینکه به امر حاکمان مستبد و بدست مزدورانشان، جنایتهای دیگری رخ نماید، از خوابی که ما را درگرفته بیدار شویم؟ نکند خدای نکرده خود را بخواب زدهایم که در این صورت آدمی که در خواب است را میشود بیدار کرد اما آدمی که خود را به خواب زدهاست را هرگز؟