خبر هایی از گوشه و کنار می شنویم و یا گاه در فضای مجازی می بینیم و سرسری از کنار آنها می گذریم. از قضا وقتی آنها را کنار هم می چینیم بوی غریبی از آنها به مشام می رسد
دیلی تلگراف: ایران مذاکرات محرمانه ای را با قدرت های بزرگ آغاز کرده است
روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن از مذاکرات اتمی محرمانه ای بین ایران از یک طرف و فرانسه، روسیه و ایالات متحده از طرف دیگر خبر می دهد. این مذاکرات که ترکیه آن را هدایت میکند از سه عضو شوارای امنیت می خواهد به تحریم هایی که اقتصاد ایران را فلج کرده است پایان داده شود به شرط آنکه تهران مقدار قابل ملاحظه ای از اورانیوم غنی شده خود را واگذار و همچنین غنی سازی را متوقف سازد
تابناک: در نشست محرمانه ولایتی با اردوغان چه گذشت؟
تابناک نیز خبر بالا را بگونه ای دیگر مورد تایید قرار می دهد چرا که ولایتی نماینده امور بین المللی خامنه ای برای شرکت در سینه زنی و عزاداری امام حسین در روز عاشورا به ترکیه نمی رود و حضور و مذاکره او با بالاترین مقام سیاسی ترکیه که چندیست نقش واسطه آشتی بین ایران و غرب بویژه آمریکا را ایفا می نماید, دلالت بررساندن پیام مهمی از سوی رییس خود باشد, آنقدر مهم که از عهده دستگاه امور خارجی دولت بر نمی آمده است
برکناری متکی از سمت وزارت خارجه
او با برخورد بسیار غیر مودبانه و بدوراز شان دیپلماتیک هنگامی که از سوی احمدی نژاد حامل پیامی برای مسولین سنگال بوداز سوی همو یعنی احمدی نژاد برکنار شد. سپردن امورخارجه بدست صالحی کسی که نبض اوضاع غنی سازی اورانیوم, انرژی هسته ای و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر درزیر انگشتان او بوده و هموست که در پیشبرد نهایی مذاکرات با غرب نقش درجه نخست را ایفا خواهد کرد
***
دستگاه امنیتی واطلاعاتی یک کشور با اجرای برنامه هایی می تواند نظر افکارعمومی را به سمت دلخواه تغییردهد و از تغییر بوجود آمده در جهت اهداف از پیش تعیین شده بهره برداری نماید. طی چند هفته گذشته ابتدا اعدام شهلا جاهد و سپس کشمکش بر سر سنگسار و اعدام خانم آشتیانی و بدنبال آن گرفتاری های موجود در زندانها بویژه در اوین پیرامون اعتصاب غذای نازنینانمان همچون خانم ستوده و آقای نوری زاد وسایر روزنامه نگاران, وکلا و آزادیخواهان و همچنین امنیتی کردن فضای دانشگاهها به مناسبت روز ملی دانشجو همه وهمه گواه از این دارد که در پشت پرده و درهای بسته داستان دیگری در جریان است و گمان می رود یکی ازفصل های این داستان سرپوش گذاری بر روی شکست طرح هسته ای خامنه ای است که در شش هفت سال گذشته هزینه ای هنگفت و جبران ناپذیر برملت تحمیل کرده و تسلیم او در برابرغرب یا بقولی نوشیدن جام زهر, آنیست که رخ دهد. یکی از گمانه زنی ها در این مورد, امر رفت و آمدهای گاه و بی گاه و شگفت آور رهبر به قم طی یکماهه اخیر ودر میان نهادن مساله با ریش سفیدان مورد اعتماد مذهبی و شریک جستن در موضوع تسلیم در برابر غرب می باشد. لذا به لحاظ کمرنگ کردن این شکست و کم اثر کردن زهرآن از منظر داخلی به نظر می رسد دستگاه امنیتی بدنبال راه حلهایی از جمله انحراف افکار عمومی می گردد
***
با عنایت به موارد بالاونشانه های اخیر در مذاکرات نماینده ایران با نمایندگان 1+5 که در فضایی کاملا متفاوت از گذشته که با خوش و بش های غیرمنتظره و خارج از معمول همراه بود, خیال حکومت از بابت درگیری با غرب تا حد زیادی آسوده شده است وباید این واقعیت را پذیرفت, چنانچه دولتهای غربی پیرامون موضوع حقوق بشراز افکار عمومی و رسانه ها تبعیت نکنند و فشارهای تحریمی به ایران را از این منظر جدی نگیرند, حاکمان ایران سرکوب مخالفان را چه داخل زندان و چه در بیرون بیشترخواهند کرد. بی شک اگرنتیجه مذاکرات برای غرب سودآورباشد, بگونه ای که غرب را از ادامه تحریم های مربوط به حقوق بشربازدارد این به مثابه چراغ سبز پررنگی از سوی آنها به حاکمان ایران برای اهداف سرکوبگرانه خواهد بود ودر این راستا همانگونه که رییس دستگاه قضاییه بیان کرد برای دستگیری ومجازات رهبران مخالف حکومت منتظر سفارش خامنه ای خواهد بود و به یقین طرح هایی در روند دستگیری از جمله کسانی مثل مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی حتا تنبیه شدید کسانی مانند محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی در دست دارند واین اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد! در این مورد هشیاری ملت نقش درجه نخست را ایفا خواهد کرد بطو ریکه می توانند در راهپیمایی ها, تحصن ها, روزه های سیاسی و..در داخل و خارج از کشورهم سویی نشان دهند و با عنایت به نارضایتی های ناشی از به اجرا درآوردن برنامه علیل اقتصادی حاکمان - که بسیار هم نگران کننده است - یعنی طرح حذف سوبسید ها یا هدفمند کردن یارانه ها که بزودی رخ می نماید, به اشکال گوناگون اعتراض کرده وکمال بهره برداری را در جهت ایجاد دردسر برای دولت کودتایی بنمایند
***
رخداد اقتصادی مهمی که با اعلام آن توسط محمود احمدی نژاد از روز یکشنبه بیست و هشتم آذر ماه به اجرا در آمده است درهیچ برهه ای اززمان برای هیچ کشورثروتمندی مانند ایران روی نداده است. چه باید کرد و چه نباید کرد؟
بنظر می رسد با پول مرحمتی دولت احمدی نژاد بعنوان جبران زیانهای ناشی از حذف یارانه ها برای ملت ایران درنظر گرفته, به میزان پرکردن بک باک بنزین نیز کفایت نمی کند. احمدی نژاد و امامان جماعت طی چند ماه گذشته با استفاده از بلند گوهای تبلیغاتی ورسانه ملی همواره براین نکته پای فشردند که پولهایتان را خرج نکنید و به دولت یاری رسانید تا دولت قادر گردد کار کارشناسی نشده اش را سرانجام, به انجام رساند و نتیجه آنرا که همانا بریدن تکه نان از سفره ها است, به لیست شیرین کاریهای پرونده و کارنامه شش ساله اش بفزاید. شگفت آوراینکه هیچ گوش شنوایی نیزتوصیه های کارشناسان اقتصادی را نشنیده که این مقطع را مناسب برای چنین تحولی تشخیص نداده اند وانتظار بیشتری نیز از این دولت نمی رود چرا که بارها با بی مسولیت نشان دادن خود قلدرمابانه ثابت کرده است که در برابر رسانه های مستقل و ملت پاسخگونیست وهمگان آگاهند که تایید های وقت و بی وقت او توسط خامنه ای این منش را رقم زده و همو بوده است که کار را به اینجا کشانده است. در روند افزایش قیمت ها پس از این رویداد خواهیم دید که بگیر و ببند ها در مورد کسانی که بگونه ای به این طرح نقد و اعتراض دارند یا کسانی که احتمال دارد در این زمینه با رسانه های خارج از کشور به گفتگو نشینند و از درد بزرگ اقتصادی ملت سخن بگویند آغاز خواهد شد چرا که فرمان اینست که هر مخالفتی با طرح در نطفه خفه شود. همچنین در روز های آینده منبر نشینان طرفدار احمدی نژاد و خامنه ای به تعریف و تمجید از حرکت مثلا اصولی دولت مهروزی خواهند پرداخت و به خیال خام خود مغز جامعه را شستشو خواهند داد
مانده ام شگفت! که تا شب عید چندان راهی باقی نیست و چه اندوهناک است صحنه پدران و مادران خجلت زده در برابرفرزندان که چشم بدست آنهادارند. تصور کنید چه خون دلها خورده خواهد شد و راهی جز سر در چاه کردن واز مصیبت پیش رو فغان آوردن برای والدین باقی نخواهد گذاشت. ازهم اینک باید نگران آن بچه ای بود که تا پارسال توانمندی والدینش اجازه می داد سالی یکبار چشم براه خرید لباس وکفش نوباشد وشاید سالی یکبارغذایی و سفره ای برایش فراهم شود متفاوت ازغذاها و سفره های هر روزه با رنگ و بویی دیگرگونه, اما افسوس که در آستانه نوروز و بهار سال نود رویاهایش تبدیل به یاس خواهد شد. آقای احمدی نژاد آیا درکی از این موضوع دارید و واقفید چه بر سر این ملک و ملت دارد می آید. هیچ می دانید دنیای خانواده های بیش از ۷۰ درصد از این ملت که وضعیت اقتصادیشان زیر خط فقراست در شب عید امسال مبدل به جهنم خواهد شد وخوشحالی و شعفشان بمناسبت نوروز به کابوس تبدیل می شود
مانده ام شگفت! که تا شب عید چندان راهی باقی نیست و چه اندوهناک است صحنه پدران و مادران خجلت زده در برابرفرزندان که چشم بدست آنهادارند. تصور کنید چه خون دلها خورده خواهد شد و راهی جز سر در چاه کردن واز مصیبت پیش رو فغان آوردن برای والدین باقی نخواهد گذاشت. ازهم اینک باید نگران آن بچه ای بود که تا پارسال توانمندی والدینش اجازه می داد سالی یکبار چشم براه خرید لباس وکفش نوباشد وشاید سالی یکبارغذایی و سفره ای برایش فراهم شود متفاوت ازغذاها و سفره های هر روزه با رنگ و بویی دیگرگونه, اما افسوس که در آستانه نوروز و بهار سال نود رویاهایش تبدیل به یاس خواهد شد. آقای احمدی نژاد آیا درکی از این موضوع دارید و واقفید چه بر سر این ملک و ملت دارد می آید. هیچ می دانید دنیای خانواده های بیش از ۷۰ درصد از این ملت که وضعیت اقتصادیشان زیر خط فقراست در شب عید امسال مبدل به جهنم خواهد شد وخوشحالی و شعفشان بمناسبت نوروز به کابوس تبدیل می شود
***
آقای احمدی نژاد با راهی که پیش گرفته اید, چه باک که لباس رئیس الوزرایی را که به تن شما خوش نمی آید زودترازموعد مقررباید از تن بدر کنید, اما دریغ بعد از تو ملت می ماند و خرابه ای, که تاب و توان آباد کردن آن به این زودی ها میسر نخواهد شد