رژیم جمهوری اسلامی با بازداشت دیرهنگام سعید مرتضوی یکی از سرجنایتکاران رژیم، ملیجک خامنهای و متهم شماره یک کشتار و تجاوزهای کهریزک، قرار است به چه اهدافی دست یابد؟ آیا طی سه سال گذشته، این نظام و سران آن تازه متوجه شدهاند که مرتضوی گناهکار بوده است یا در پشت ماجرا میتوان گمانه زنیهای تازهای را مطرح ساخت؟ برای این منظور میتوان چند سناریو را به بحث گذارد
یکم: نزدیکی رژیم به آمریکا برای برقراری ارتباط نیاز به جذب افکار عمومی به رخدادهای دیگری از جمله همین بازداشت دارد! این رژیم برای اینکه بتواند خود را و از آن مهمتر علی خامنهای را از مخمصهای که در صحنه بینالمللی، گریبان کشور را گرفته است، رهایی بخشد، نیازمند دادن امتیازات ریز و درشت به غرب و بهویژه به آمریکا دارد، بنابراین خبرهای بخش عمدهی این امتیازدهی باید در حاشیه قرار گیرد و این امر میسر نخواهد شد مگر اینکه وقایع داغ تازهای همه چیز را تحتالشعاع قرار دهد
دوم: آیا سرانجام این رژیم و در راس آن علی خامنهای به این نتیجه رسیدهاند که باید با حرکات عوامفریبانهای مرهمی بر روی زخمهای جامعه گذارند، تا بتوانند انتخاباتی آبرومندانه و داغ در همان سطحی که در سال ۸۸ اتفاق افتاد برگزار کنند، اما این دستگیری میبایست همان زمان که پرده از جنایات کهریزک فرو افتاد، انجام میشد پس این نوع دلجویی از ملت زجرکشیده، هم دیر است و هم آن مردمی که بطور وسیع و مسولانه در آن انتخابات (سال ۸۸) شرکت کردند، از جنس "عوام" نبوده و نیستند که با چنین ریاکاریهایی فریفته شوند
سوم: باید روشن شود که دستگیری سعید مرتضوی که تحت مدیریت علی خامنهای به جلاد مطبوعات و آزادی مبدل شده بود به چه علتی انجام شده است. آیا او را به خاطر جنایات کهریزک به اوین فرستادهاند؟ آیا او در منصب جدیدش زد و بندهای اقتصادی تازهای را در دست اجرا داشته است؟ آیا او را به لحاظ فضای امنیتی خلاف قانون که در دفتر کارش ایجاد کرده بوده و ازآن جمله ضبط صدا و فیلمبرداری پنهانی از گفتگو با برادرِ لاریجانیها، به محبس کشاندهاند؟ و یا این دستگیری نیز نهایتن در بستر ساخت اپوزیسیونهای "خودی" و به نفع جبههی مخالف احمدینژاد تمام خواهد شد؟
چهارم: با دستگیری مرتضوی باید دید که تکلیف پشتیبان اصلی وی یعنی احمدینژاد ختم به خیر خواهد شد یا شر! به عبارت روشنتر باید منتظر بود تا واکنش احمدینژاد آشکار شود چرا که چنانچه بپنداریم این دستگیری در ادامه دعوای خامنهایهاست با احمدینژادها، باید این انتظار را داشت تا ترکش چنین حرکتی به احمدینژاد نیز اصابت کند
***
هر کدام از سناریوهای بالا یا هر گمانهزنی دیگری مطرح باشد، نخست اینکه آشکار است که قربانی دیگری پیش پای خامنهای در حال ذبح شدن است، اما رژیم بهرهی لازم را نتیجه نخواهد گرفت چرا که هنوز بسیاری از مردم ما داغدار خونهاییست که به ناحق در سه سال و نیم گذشته ریخته شده است و از سوی دیگر بیگناهانی همانند نسرین ستوده، بدور از خانه و کاشانه و همسر و فرزند، در زندان رژیم بسر میبرند و قربانی کردن فقط یکی از دانههای این زنجیرهی عملهی ظلم، دردی را دوا نخواهد کرد! همچنین آنچه که در پشت پرده برقراری ارتباط با آمریکا میگذرد، با توجه به دنیای شگفتآور تکنولوژی اطلاعات خیلی زود از پرده برون خواهد افتاد و معلوم خواهد گشت چه میزانِ دیگر از خاک مملکت و ثروت ملت را دو دستی پیشکش خواهند کرد