همه بیاد داریم که در طول یکسال و نیم گذشته هرگاه که دیکتاتوربه هر مناسبتی سخن راند از حمله به ملت، رهبران معترض به انتخابات و جنبش ضد استبدادی در میان مردم کوتاهی نکرد و تندترین الفاظ را نثارمان کرد. او همواره ما را «فتنهگر» و نیز «میکروب» خواند و طی چند ماه اخیرنیز سادهانگارانه، از پایان «فتنه» خبر داد. همدستان و جیره خواران او نیز از «خس و خاشاک» گرفته تا «گوساله» قلمداد کردن ملت چیزی کم نگذاشتد و تهدید ملت و رهبران را سرلوحه تمامی سخنرانیها چه در مراسم نماز جمعه و چه در مناسبتهای اعیاد مذهبی و سوگواریهای دینی قرار دادند. اما ناگهان چه شد، او که وقت و بی وقت از تشر زدن به جنبش و وابسته انگاشتن آن به بیگانگان نام میبرد، ناگهان زبان در کام گرفت و طی ۱۰ روز حضور سلحشورانه و غیرتمندانه ملت، و همچنین پس از آن، نطقش کور شد
به باور من او هنوز در شوک ناشی از حرکت عظیم و گسترده جنبش آزادیخواهانه ملت بزرگ ایران بسر میبرد: جنبشی که بهرغم دربند بودن صدها متفکرش در زندانها، درحصر خانگی بودن دو تن از رهبرانش و نیز زیر فشاربودن بسیاری از حامیان تاثیرگذارش، آنقدر خوش درخشید که جهانیان را شگفتزده کرد، افکار عمومی همه کشورها را تحت تاثیر قرار داد و ملت انقلابی منطقه را به تحسین واداشت
آیا یکی از مهمترین پیامدهای زنده بودن جنبش ملت بزرگ ایران در روزهای ۲۵ بهمن و یکم اسفند همین نبود: خفهخون خامنهای پیرامون «فتنهگران». اما ملت گرانقدر آگاه باشید که او وراجیهای خود را در این مورد بزودی از سرخواهد گرفت، مگر اینکه به توصیه عقلای قوم و قم، توبه کرده باشد، که در آنصورت میدانیم: توبه گرگ فقط مرگ است
زنده باد آزادی - آذرک