شماره ۱ - سالها بود که حکومت در تبلیغات خود تلاش میکرد سپاه پاسداران را یک نیروی مردمی معرفی کند وهمواره پشتیبان ملت نشان دهد
شماره ۲ - اولین ضربهای که سپاه پاسداران به آبروی خود احساس کرد، و آسیب جدی به حیثیتش وارد شد هنگامی بود که تعدادی ازفرماندهان رده بالای آن با چراغ سبز علی خامنهای و زیر فشار محافظهکاران تندرو به رهبری حسین شریعتمداری اقدام به صدور نامهای تهدیدآمیز به سید محمد خاتمی در تیرماه ۱۳۷۸ و پس از اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر همان سال کردند که سپاه با این توهم که این نامه میتواند از رخنه اعتراضات به سایر اقشار ناراضی از حکومت جلوگیری کند آنرا رسانهای کرد
شماره ۳ - اثری که نامه سپاه داشت صرفنظر از اینکه چقدر به اهداف حکومت در جلوگیری از گسترش اعتراضات یاری کرد، دو پیامد بسیار مهم داشت که مدتها از دیده تحلیلگران اطلاعاتی-امنیتی حکومت پنهان ماند. ۱ - نارضایتیهای مردم را بمثابه آتشی به زیر خاکستر راند. ۲ - دامن سپاه را که از بعد از سرکوب اقلیتهای قومی در سالهای اول انقلاب سعی در بازسازی آبروی خود کرده بود، بشدت آلوده و لکهدار نمود
شماره ۴ - در جریانات انتخابات نهم رییس جمهوری که با حرف و حدیث فراوان، بگونهای پیش برده شد که نتیجه آن به نفع محمود احمدینژاد تمام گردید، در محافل سیاسی چنین قلمداد شد، که سپاه پاسداران به اشکال گوناگون در نشاندن احمدینژاد بر صندلی ریاست جمهوری نقش برجستهای داشته است و هماهنگی این حرکت نیز برعهده بیت رهبر جمهوری اسلامی به سرکردگی مجتبی خامنهای بوده است
شماره ۵ - همین حرف و حدیثها باعث شد که دومین ضربه جدی به حیثیت تقریبا از دست رفته سپاه وارد شده بگونهای که در افکار عمومی به عنوان یک حزب پادگانی مدافع منافع رهبر و نه ملت مطرح گردد
شماره ۶ - در دوران نخستین مرحله ازرییسالوزرایی احمدینژاد، سهم خواهی سپاه کمکم از زیر پرده به بیرون افتاد و فعالیتهای اقتصادیش که سالها بود در کنار نظامیگریاش، بیش وکم در جریان بود، به شکل شگفتانگیزی اوج گرفت، بگونهای که در هر بنگاه اقتصادی دولتی و شبه دولتی که ثروتی نهفته بود پنجههای قدرتمند سپاه بر آنها افکنده شد. به موازات آن رخنه سپاه به امور سیاسی از جمله ورود به مجلس و دولت بسیار چشمگیرتر از گذشته رخ نمود
شماره ۷ - اوج بدنامی سپاه هنگامی به منصه ظهور رسید که آشکار شد فرماندهان وابسته آن به بیت رهبری در اندیشه تشکیل اتاق فکر در روند بایکوت دگراندیشان حکومتی در هر انتخابات دیگری هستند. سر فصل اصلی برنامه کاملا مشخص بود: قرار بر این بود هر آنکس که علی خامنهای از او میترسد و نگران است که پایههای قدرت او و خانوادهاش بویژه مجتبی را بلرزاند باید گوشمالی شده و از صحنه سیاسی کشور طرد شود
شماره ۸ - پس از رایگیری و شمارش آرا انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که آشکار شد کاندید مورد تایید رهبر یعنی محمود احمدینژاد آرا چشمگیری را کسب نکرده، (همانند دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی و رای نیاوردن ناطق نوری) موتور نظامی سپاه که حالا دارای قدرت حیرتآور سیاسی-اقتصادی نیز بود بکار افتاد و سناریوهای ازپیش تدوین شده اتاق فکر که دیگر نام کودتا را نیز بدنبال خود یدک میکشید، با همراهی افرادی همچون حسین شریعتمداری و سعید مرتضوی و با دست رهبر جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری به اجرا گذارده شد
شماره ۹ - دستاندرکاران اتاق فکر بیت رهبری، که انتظار شکلگیری جنبشی، مردمی را نداشتند ناگهان با سیل غیرمترقبه ملت در خیابانها، که خود را بازی خورده حکومت میپنداشتند روبرو شده و تا بازسازی نیروهای طرفدار خود، بازی را باخته به طرف مقابل تلقی میکردند. که بواقع اگر رهبران جنبش اندکی میجنبیدند شاید کار یکسره میشد و اینک در شرایط دیگری بسرمیبردیم. البته نباید کتمان کرد که گستردگی اعتراضات ملت، رهبران جنبش را نیزغافلگیرکرد. پس از آن سپاه بصورت همه جانبه وارد میدان شد و هرآنچه را که میتوانست برای حفظ علی خامنهای انجام دهد، کوتاهی نکرد
شماره ۱۰ - "سپاه پاسداران رهبرخامنهای" و نه "سپاه پاسداران انقلاباسلامی" با تجمیع سایر حقوقبگیران دفتررهبری به جان ملت افتادند و بر ملت و رهبران جنبش آن رفت که همه دیدیم و ترکشهای آن را هنوز در جسم و جانمان احساس میکنیم. اما در این میان چهره سپاه به قدری کریه و بد منظر شد که شاید سالها بطول انجامد تا از یاد و خاطره ملت محو شود. طی یکسال گذشته دستگاه تبلیغاتی نظام در چندین دوره با اعمال راهبردهایی از جمله منع فرمانده سپاه از سخنرانی و مصاحبه پیرامون پیامدهای انتخابات، برجستهسازی نقش نیروهای لباس شخصی و نیروهای مثلا مردمی در سرکوب ملت بجای نیروهای سپاه، بزرگنمایی چهره فرماندهان خوشنام دوران جنگ، انتشار شایعهی کشیده زدن جعفری فرمانده سپاه به گوش احمدینژاد و ... سعی فراوان بر آن داشته تا با بزک چهره سپاه، آلودگیها را از دامن آن بزداید
شماره ۱۱ - نباید از این نکته غافل شد که در بدنه سپاه و ارتش، نیروی عظیمی وجود دارد که از دخالتهای رهبر و بیت رهبری در امور جاری کشور بشدت ناراضی هستند و چپاول ثروت ملت توسط تعدادی از فرماندهان سپاه، دولت احمدینژاد و نزدیکان خامنهای را برنمیتابند واین گروه است که در بزنگاههایی مثل ۲۵ بهمن میتواند در جهت منافع ملت نقش تاریخی ایفا کند و از قضا همین گروه است که رعب و وحشت در دل رهبر و دارودستهاش ایجاد کرده و شواهدهمه نشان ازآن دارد که حاکمان از بکارگیری نیروهای سپاه و ارتش در کنترل اوضاع روز ۲۵ بهمن محتاط تر عمل نموده وبه گمان من از حضور بدنه سپاه و ارتش در خیابانهای شهرهای بزرگ اجتناب کنند
زنده باد آزادی
زنده باد آزادی