Wednesday, July 18, 2012

چه کسانی حاضرند زیر بیرق و تحت فرماندهی خامنه ای در یک جنگ احتمالی شرکت کنند؟


پدری دارد می‌میرد. از مدتها قبل مشخص شده است که بیماری او خوب شدنی نیست. به قول معروف دکترها او را جواب کرده‌اند! مادر خانه و بزرگترهای فامیل با هزار و یک سوال در ذهن روبرو هستند که تمایل و توان بر زبان آوردن‌اش را هم ندارند! آنها هنگامه‌ای را تصویر می‌کنند که پدر از دنیا رفته است و اگر هوشمندی لازم را داشته باشند سناریوهای محتمل را برای آینده در ذهن می‌پرورانند. این مقدمه گفتم تا به اینجا برسم که در زمان وقوع حادثه‌ای که انتظارش محتمل است، پیچیده‌گی‌های مغز انسان و ذهن او باعث می‌شود که هزار و یک فکر به کله‌ بیندازد، اگر چه از مخالفان آن اتفاق یا حادثه باشد. مثلا زبانم لال و خدای نکرده اگر جنگی اتفاق بیفتد، سوالاتی همانند آنهایی که در زیر آمده است مطرح است

آیا می‌توان شرکت گسترده جوانان را در انتظار داشت؟
آیا حاکمان همان شوری را که در جنگ با عراق، توانستند پدید آورند، در یک جنگ احتمالی دیگر می‌توانند احیا کنند؟
چنانچه قرار باشد چنین جنگی بر روی زمین اتفاق نیفتد و ارتش بیگانه پای به درون کشور نگذارد، آیا نیروی انسانی و حجم و تعداد نفرات چه میزان نقش خواهد داشت؟
آیا اساسا چنین جنگی طولانی خواهد بود؟
آیا در چنین جنگی، تنها مراکز مرتبط با مسائل هسته‌ای مورد هجوم خواهد بود یا مراکز حیاتی و زیربنایی دیگری از جمله مراکز صنعتی و تولیدی و نفتی و سازمان‌هایی مثل صدا و سیما و مخابرات و فرودگاه‌ها و مراکز نظامی و انتظامی نیز مشمول حمله می‌شوند؟
آیا پاچه‌خاران و خوش‌نشینان دربار خامنه‌ای فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند؟
 آیا گروه‌های سیاسی متمایل به رژیم اما معترض به حوادث پس از انتخابات و طرفداران‌شان، شرکت در جنگ و دفاع از میهن را تبلیغ خواهند کرد؟ 
آیا وضعیت اقتصادی اکثریت مردم باعث می‌شود که مغازه‌های خرده‌فروشی و مراکز فروش مواد غذایی مورد غارت و چپاول قرار گیرد؟
این‌ها سوالاتی‌ست که اینروزها بسیار مرا به خود مشغول کرده است! اما سوال اساسی‌تر اینست که چه کسانی حاضرند زیر بیرق و تحت فرماندهی خامنه ای در جنگ شرکت کنند؟