او یعنی ناصر محمد خانی به خاطرارضا شهوت ورفع خماری های ناشی ازاعتیاد به مواد مخدر با سواستفاده ازاحساسات پاک وعاشقانه یک دختریا یک زن- عشق شهلا را بخود به بازی می گیرد و تا آنجا که فرصت ومکنتش به او اجازه می دهد عیاشی های خود را استمرار می بخشد و سرانجام موقعیتی پدید می آورد که جانی بگونه ای وحشیانه ستانده می شود و جان دیگری بی تاب درراهروهای جمهوری اسلامی به انتظارستانده شدن سرگردان می ماند: برای هشت سال
شهلا قاتل نیست. قاتل کس یا کسانی هستند که با وضع قوانین زن ستیزوجاری شدن آن درابعاد گوناگون جامعه و تشویق وترویج فرهنگ مردسالارانه ازطریق رسانه ملی و با پخش سریالهای مبتذل- هرروزه باوردرجه دوم بودن زن به عنوان یک انسان را اشاعه و تبلیغ می کنند
چرا لاله باید کشته شود و شهلا راهی چوبه دار. کاملا آشکاراست که طولانی شدن دوران حبس قبل ازاعدام بمدت هشت سال و تصمیم به توقف اعدام توسط رییس وقت قوه قضائیه دلیلی است برابهامات پرونده جنایت یاد شده و شواهدی که بمرورازلابلای پرونده این جنایت به بیرون درزکرده و نیزاظهارات اخیر یکی از افسران آگاهی که درآغازکار بطورمستقیم به پرونده دسترسی داشته همه نشان از آن دارد که این اعدام نوعی از سرواکردن و باری بهر جهت برخورد کردن دستگاه عریض وطویل قضائی جمهوری اسلامی با موضوعات پیچیده است وهمانطورکه رئیس پیشین این دستگاه اعتراف نمود قوه قضائیه را به شکل ویرانه ای تحویل گرفته و بنظرمی رسد این دستگاه -که بوی کهنگی و واپسگرایی آن سالهاست برای جامعه آزاردهنده است - بدون رفع نواقص همچنان ویرانه دست بدست میگردد
آری شهلا تاوان ناهنجاری های اجتماعی-فرهنگی-اقتصادی-سیاسی ناشی ازبی برنامگی ها و سومدیریت های سی ساله را پرداخت می کند واو دراین راه تنها نیست و این داستان ادامه خواهد داشت
ظاهرا کاری ازما ساخته نیست درجائی که وکلای دلسوز- توان و امکان دفاع ندارند و قضات شریف و زحمتکش دستشان از پرونده های حساس سیاسی واجتماعی کوتاه بوده و به حاشیه ای رانده شده اند اما ازاین آخرین تلاشها فرو نمی گذاریم
*****
و اینک روی سخنم با بازماندگان لاله است - آری لاله کسی که دراثر بی تدبیری و شهوترانی مردش باید درعنفوان جوانی دستش از دنیا کوتاه شده وخانواده یا خانواده هایی را درسوگ خود وبا خشمی نهان دردل باقی گذارد
ای نازنینان- ای پدر- ای مادر- ای فرزندان- کمی به خود آئید. ستاندن جان هرانسانی به هردلیلی راه حل عاقلانه معضلات اجتماعی نیست. بخود آئید وبیندیشید که با اعدام شهلا جاهد مساله حل نمی شود و اگر گمان دارید که این دست ازاعدام ها از ابعاد اینگونه فاجعه ها کاسته یا بطور کامل از جامعه محوشان می کند بدانید پنداری نارواست واگرچنین بود با این ابعاد اعدام و قطع دست و قصاص طی سالیان گذشته می بایست هم اینک درجامعه ای بهشت گونه می زیستیم و تکرار فاجعه را هرگزنمی دیدیم
ای بزرگواران اگر چه شما با از دست دادن یک عزیزغمی جانکاه دردلهایتان لانه کرده اما پس از سالیان شکیبایی امید است خشم و غضب ناشی ازرخداد عظیم زندگانیتان کمرنگ شده و چه بسا خود را به اندیشه عفو و بخشش مبدل کرده حال که قوانین جاری دو گزینه اختیاربخشیدن زندگانی را دردستان شما ویا جاری کردن خطبه مرگ را برلبان شما پیش روی شما نهاده - بیائید ازسراندیشه جان انسانی را نستانید وشادی کوتاه وکم بهای یک لحظه ارضا نفرت را به گرفتاری یک عمرعذاب وجدان مفروشید
در این لحظه که این یادداشت را می نگارم اطمینان ندارم آیا جانی را که ازآن گفتکو کرده ام ستانده شده است ویا فرصت اندیشیدن و ازسرعقل عمل کردن باقی است
اگر چه با هر گونه اعدامی مخالفم و به تقلید ازنیاکان انگشت شصت خود را به عنوان مخالفت با اعدام بصورت وارونه نشان میدهم اما اگر قرارست کسی اعدام شود باید به سراغ متهم ردیف اول یعنی جمهوری اسلامی رفت